خلاصه داستان سری ایلیا
خلاصه داستان ایلیا جلد 1:
وقتی تاریکی بر روزهای آرام سایه اندازد، وقتی دشمنان قسم خورده انسان از کمینگاه خود بیرون آیند، وقتی امید رنگ ببازد؛ از دل خاکستر شهرهای سوخته و از پس فریاد انسان های بی گناه، قهرمانی زاده خواهد شد و به نبرد خواهد ایستاد…
خلاصه داستان ایلیا جلد 2:
امیرعلی که به دنبال دارویی برای مادرش بود، سر از مخفیگاه اصلان درآورد و حقیقت پنهانی را کشف کرد. او با خطری جدی روبرو شد و در شرف مرگ قرار داشت اما در لحظات آخر اتفاقاتی عجیب او را از مرگ حتمی نجات دادند. اکنون امیرعلی پس از موقعیت خطرناکی که خودش را در آن پیدا کرده بود، علاوه بر اصلان باید با مشکلات و رازهای دیگری هم دست و پنجه نرم کند، مشکلاتی که از درون او را به چالش می کشند و رازهایی که پیچیده تر و چندلایه تر از چیزی هستند که او فکر می کرد.
خلاصه داستان ایلیا جلد 3:
زندگی امیرعلی و خواهرش بعدِ از دست دادن مادرشون سخت تر شده، همین باعث شد که امیرعلی جای خالی پدرش رو بیشتر از قبل حس کنه و همون سوال همیشگی که اگه پدرش به فکرشون بود، چرا تنهاشون گذاشته تا با این همه مشکلات دست و پنجه نرم کنن؟ تو ذهن امیرعلی پررنگ تر شد. واقعا اگه امیرعلی جای پدرش بود چه تصمیمی می گرفت؟ جواب بعضی سوال ها به همین راحتی به دست نمیاد و باید…
خلاصه داستان ایلیا جلد 4:
امیرعلی با انتخاب راه پدرش و تبدیل شدن به یه مبارز، خودش رو در معرض چالش های بزرگی قرار داده و اولینشون آتیشیه که خود امیرعلی قبلا به راه انداخته حالا قراره سر از خاکستر بلند کنه. چالش یه دشمن قدیمی که از دروازه جهنم برگشته تا انتقامش رو بگیره. باید دید آیا امیرعلی این بار هم موفق میشه از پسش بیاد یا نه؟
خلاصه داستان ایلیا جلد 5:
با شکست اصلان شاید از نظر ایلیا همه چیز به حالت عادی برگشته و دیگه خطری شهر و مردمش رو تهدید نمیکنه، اما به زودی متوجه میشه که به عنوان یک مبارز هنوز اول راهه و پا به دنیای حقایق خیلی بزرگی گذاشته که ازش هیچی نمیدونه. دنیایی پر از دشمنان قسم خورده انسان ها، پر از جنگ های مهیب و دنیایی پر از قدرت های حیرت انگیز. باید دید امیرعلی در برابر حقایقی که باهاشون مواجه میشه چه عکس العملی داره؟
خلاصه داستان ایلیا جلد 6:
از وقتی ایلیا چشم به دنیای ناشناخته نبرد تاریخی با خاندان سایه باز کرده، دیگه اون امیرعلی سابق نیست و سعی میکنه یکی از بهترین مبارز ها باشه ولی رسیدن به این هدف به سادگی شکست دادن اصلان نیست، دشمنانی سر راه او هستند که حاضرند برای پیروزی قائن، همه مردم دنیا رو قربانی کنن، دشمنانی که دنیا رو خالی از مبارز ها و قهرمانان میخوان و برای ایلیا، این تازه اول ماجراست…
خلاصه داستان ایلیا جلد 7:
رئیس ناتان، اسمی که تا پیش از این به گوش کسی نخورده بود، اما حالا به همراه ترس از یک بیماری عجیب در بین مردم شهر پیچیده است. کسی که با یک دست به یاری مردم آمده و با دست دیگر از آنها بهایی سنگین طلب کرده. مردم رنج دیده شهر که تحت شرایط سختی قرار گرفته اند چه تصمیمی خواهند گرفت؟ آیا به ناتان و ادعاهایش اعتماد کرده و شهر را در اختیارش میگذارند؟ ایلیا برای پایان دادن به این کابوس چه خواهد کرد؟
خلاصه داستان ایلیا جلد 8:
بیماری در شهر به اوج خودش رسیده و هنوز درمانی برای آن پیدا نشده. از طرفی پروفسور هم که در پی درمان به کارخانه مواد غذایی رفته به ارتباط بین شهردار و رئیس ناتان پی برده و اسیر شده و سعی دارد از آنجا فرار کند. کلید حل همه این معماها در کارخانه مواد غذایی ست و ایلیا این بار برای کمک به مردم خودش را به آنجا رسانده. باید دید که آیا ایلیا می تواند شهر را از این بیماری نجات دهد و پرده از جنایت های ناتان و شهردار بردارد؟
خلاصه داستان ایلیا جلد 9:
ناتان تمام شهر رو درگیر بیماری مرموزی کرده که درمانش فقط دست خودشه. حالا تنها امید شهر برای نجات از این کابوس نمونه اولیهای هست که پروفسور با فدا کردن خودش اون رو بدست آورد و به ایلیا داد تا به دستیارش پژمان برسونه. از طرف دیگه مردم هم به خاطر نجات جون عزیزانشون حاضرن با شرایط ناتان کنار بیان و هر کاری بکنن. آیا ایلیا موفق میشه قبل از بدتر شدن اوضاع و به قدرت رسیدن ناتان شهر رو نجات بده؟ با خرید نسخه چاپی کمیک ایلیا کد تخفیف ۱۰۰٪ برای تماشای موشن کمیک، همراه با کتاب دریافت خواهید کرد.
خلاصه داستان ایلیا جلد 10:
وقتی ایلیا چشماش رو باز کرد، پشت اون نور خیره کننده سبز رنگ، خودش رو تو میدون نبرد دیگهای دید. اینجا نه شهر خودش بود، که در مقابل ناتان تسلیم شده و نه حتی زمان زندگی امیرعلی! امیرعلی به یه نبرد در زمان گذشته سفر کرده و تنها اشتراک این دو دنیا، شکست اونها در برابر خاندان تاریکیه. آیا پذیرفتن این شکست تقدیر ایلیاست یا راه دیگهای هم برای بیرون اومدن از این شرایط وجود داره؟
خلاصه داستان ایلیا جلد 11:
درست مثل فولادی که در میان شعلههای آتش شکل میگیرد و ساخته میشود، قهرمان هم از دل تحمل سختیها و دردها متولد میشود. امیرعلی با درسی که از خضر گرفته است برگشته تا خودش را به آتش مبارزهای سخت بسپارد، مردم را از دست ناتان نجات دهد و بیماری اصلی را درمان کند. اما آیا این آتش از او یک قهرمان میسازد؟ یا آنقدر طاقت فرساست که او را از پا در میآورد و در دل خود ذوب میکند؟
خلاصه داستان ایلیا جلد 12:
با درمان بیماری و فرار ناتان، ظاهراً شهر دوباره به شرایط عادی برگشته، اما این اتفاقها فقط یک روی سکهاند. در دنیای مبارزان، ماجراهای زیادی در جریان است که ایلیا از آنها بیخبر است. بعد از شکست ناتان، چشمان زیادی به این مبارز جوان خیره است؛ چشمان کسانی که منتظرند در اولین فرصت او را شکست دهند. ایلیا و دوستانش از این ماجراها بیخبرند، اما میدانند تا دشمنان را از میان برندارند، روی آرامش را نخواهند دید. با ایلیا همراه شویم تا ببینیم با چه تهدیدهایی روبهرو خواهد شد و چطور در برابر آنها خواهد ایستاد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.