تبیین مسائل مربوط به عوالم کلی وجود و اثبات آنها با روش های مختلفی مانند روش اشراق و مشاء، همیشه مورد توجه بوده و هست. عوالمی که با توجه به نظریه ها و مبانی فلسفی بالاخص از ناحیه ابن سینا و سهروردی جایگاه خاصی در فلسفه اسلامی داشته و دارد. امّا آنچه که گاهاً مورد غفلت واقع شده، بررسی ریشه اختلاف و ثمرات این اختلافات از ناحیه نویسندگان کتب و مقالات فلسفی است. کتاب عوالم وجود با استفاده از مبانی و روش فلسفی مشاء و شیخ اشراق به تبیین تطبیقی مساله عوالم هستی پرداخته و وجه افتراق و اشتراک این دو نظریه را مورد بررسی قرار داده تا ریشه اختلاف های این دو فیلسوف مشخص شود. اینکه چرا ابن سینا قائل به دو عالم (عقول و ماده) و سهروردی قائل به سه عالم (عقول، مثال، برازخ) است؟ در این کتاب نظرات دو فیلسوف بزرگ یعنی ابن سینا و شیخ اشراق به صورت جداگانه بیان شده و به بررسی تطبیقی آنها پرداخته شده و ثمرات این دو دیدگاه از حیث معاد، مسئله نفس، رابطه عوالم هستی، معجزات و کرامات انبیاء و اولیاء و رویای صادقه که به عقاید ما ارتباط دارد چگونه است.
ابن سینا درباره حقیقت معاد می نویسد: «معاد را در لغت از «عود» برگرفته اند و «عود» باز آمدن باشد و معنی معاد جای باشد یا حالتی که چیزی در او بود و از آن جدا شد و باز بدو باز آید.» به عبارت ساده تردر واقع مقصود از معاد اشاره به سیر صعودی موجودات صاحب نفس مانند انسان به سوی جایگاه اصلی خود که همان تشبیه به عالم عقول است می باشد. در واقع مبدا از اشرف مخلوقات (عقول) شروع و به سوی (اسطقسات) می رسد و انسان که صاحب نفس است برای بازگشت به جایی که متعلق به آن بوده سیر صعودی وجود دارد که در اصطلاح به آن معاد گفته می شود.
بنابراین در نظر ابن سینا نفس انسانی، جوهری است مجرد از ماده که به وسیله عقل فعال با حدوث بدن، حادث می شود. نفس انسانی با اتصال به این عقل فعال، قوای خود را که پایین ترین مرتبه آن عقل هیولایی است به مرحله فعلیت می رساند و سپس مراحل بعدی نیز با اتصال به کمال خود می رسند. از طرف دیگر ایشان مبدا و ابتدای آفرینش را چنین می داند، ابتدا عقل سپس نفس و بعد از آن اجسام هستند که وجود می یابند و درباره معاد اعتقاد دارد که معاد انسان اینگونه است که به مبادی عقلیه تشبیه پیدا می کند و گویا در نظر ایشان عالم وجود بر خود دور می زند…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.