زندگی و احساس زندگی کردن با زنده مانی متفاوت است. انسان ها دو دسته اند یا زندگی می کنند و از زندگی معنا یا معانی ای را به همراه دارند یا زنده مانی می کنند و اصطلاحا فقط زنده اند. امروزه، علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی، بسیاری از انسان ها در برخورد با مسائل مختلف زندگی، فاقد توانایی های لازم و اساسی و اصطلاحا مهارت های لازم برای آن هستند و به همین سبب در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضات آن آسیب پذیر ظاهر می شوند و چه بسا در برخی موارد در تخریب خویش تسلیم می شوند. زندگی جنبه های مختلفی دارد و در آن تلخی، شکست، ناکامی، اندوه و سختی های فراوانی است. ولی آدمی در مقابل تمام این موقعیت های دشوار و دردناک بی دفاع باقی نمی ماند و هنر آدمی در تعقل و ساختن زندگی است، چرا که در زندگی، هیچ آسانسوری منتظر بالا بردن کسی نیست بلکه باید از پله های زندگی به ترتیب و یکی یکی بالا رفت و آن را پیمود.
مهارتهای زندگی به مجموعه ای از توانایی های افراد گفته می شود که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید آن ها را فراهم آورده و به فرد کمک می کند تا مسئولیت ها و نقش اجتماعی خود را بپذیرد و به شکل موثر عمل کند؛ یعنی اولا خود را بشناسد، سپس باور کند و بعد از آن به شکل موثر ظاهر شود.
مهارت های زندگی از آن جهت موثر و مفید تلقی می شوند که فرد را قادر می سازد تا دانش، نگرش و ارزش های وجودی خود را به توانایی های واقعی و عینی تبدیل کند و بتواند از نیروهای وجودی در جهت شادابی و شادکامی و ایجاد زندگی مثبت برای خود و دیگران بهره گیرد و این معنی احساسِ بودن و گام برداشتن به سمت شدن؛ شخصی که از مهارت های زندگی بهره کامل دارد به احراز موفقیت هایی نایل می شود و در جهت کاهش آسیب های فردی و اجتماعی توانمند خواهد بود.
براى رسیدن به سواحل آرامش علاوه بر آسایش، «یک سرى مهارت هاى زندگى» نیز لازم است؛ مهارت هایى که با گسترده شدن پیچیدگى هاى زندگى، آنها نیز پیچیده تر مى شوند. علاوه بر اینکه انسان در زمان گذر از هزاره دوم به هزاره سوم نیاز شدیدى به (معنویت و اخلاق) دارد که از جمله مهارت هاى مهم زندگى بوده و چه بسا مکمل و الفباى بسیارى از مهارت هاى دیگر می باشند.
هدف این کتاب پرداختن به مهارت های مورد نیاز ذکر شده است و شامل مباحثی چون مهارت های برنامه ریزی، مهارت استفاده از حافظه، مهارت تصمیم گیری، مهارت خودشناسی، مهارت های تغذیه ای، مهارت مقابله با افسردگی، مهارت کمک های اولیه، مهارت تعامل اجتماعی و… است. در پایان کتاب نیز سوالاتی در زمینه مهارت خودسنجی مطرح گشته است.
پرخاشگری دفاع کردن از حقوق خود به شیوه ای خصمانه است. هدف پرخاشگری گرفتن امتیاز از دیگران است.
افراد پرخاشگر سعی می کنند نیازها و خواسته های خود را از طریق تسلط، توهین و تحقیر، دیگران برآورده کنند. پرخاشگری نشان دهنده آن است که فقط به فکر خود هستید. افراد پرخاشگر به حقوق و خواسته های دیگران اهمیت نمی دهند. افراد غالبا زمانی که احساس کنند مورد تهدید یا بی حرمتی واقع شده اند به پرخاشگری متوسل می شوند. یعنی خشم آنقدر افزایش می یابد که به صورت پرخاشگری ابراز می شود. علت دیگر انتخاب رفتار پرخاشگرانه آن است که ما فیلم ها و برنامه های تلویزیونی زیادی را می بینیمکه قهرمانان این فیلم ها از طریق اعمال پرخاشگرانه خود به بهترین چیزها دست می یابند؛ در صورتی که در زندگی واقعی، این قهرمانان افرادی تنها و منزوی هستند و قادر به برقراری ارتباط طولانی با دیگران نیستند. رفتار پرخاشگرانه ممکن است در دنیای داستان ها، فیلم ها و برنامه های تلویزیونی معطوف به کامرواسازی فوری و راه حل های مقطعی موفق به نظر رسد اما در دراز مدت پرخاشگری ما را از دیگران بیگانه ساخته و به صورت افرادی بدگمان، ترسو و متخاصم در می آورد.
مهارت مقابله ای شناخت حدود پرخاشگری
جرات ورزی یعنی دفاع از حقوق خود و بیان افکار و احساسات خود به شیوه مستقیم، صادقانه و مناسب. افراد جرات ورز برای خود و دیگران احترام قائلند. آن ها منفعل نیستند. اجازه نمی دهند دیگران از آن ها سوء استفاده کنند و از طرف دیگر به خواسته ها و نیازهای دیگران احترام می گذارند و به شیوه مدبرانه با آن ها ارتباط برقرار می کنند…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.