برشی از کتاب:
چنگیزی باورش نمیشد بیسیم افتاده دست مسلحین. یعنی تل سقوط کرده. حمیدرضا و اسماعیلی، بچهها را برده بودند عقب. اسماعیلی پیشنهاد داد برگردند و منطقه را ناامن کنند تا محاصره تل بشکند. ۲۳ به سمت احمد اسماعیلی شلیک میکرد. سقف ساختمانها فرو میریخت. احمد اسماعیلی و یاسر زخمی شدند. محمدرضا با دوربین قناسه هنوز نظارهگر تل بود. از هر طرف دهنفر بالا میآمدند. با مسئول قرارگاه تماس گرفت. لحظهای بعد، یک هواپیمای روسی برای بمباران بالای تل آمد. اما دیر شده بود.
همه روی تل آسمانی شدهاند. هرکدام گوشهای افتادهاند. تکفیریها تل را گرفتهاند. به پیکرها رحم نمیکنند. رحم نمیکنند که به رگبار میبندند… .
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.