خلاصه مجموعه کتب خط عاشقی:
کربلای جبههها یادش بخیر
مقدمه کتاب را بدون مقدمه در محضر اربابم حسین (علیه السلام) ، پای ضریح ششگوشه، جایی که زیباترین نقطهی عالم است، آغاز می کنم؛
آقا جان! من جا مانده از قافلهی شهدای کربلای ایرانم. در دوران جنگ، رزمنده شجاع و دلیری نبودم، ولی شاید بتوان گفت تماشاگر خوبی از لحظههای ایثار و شهادت فداییهای شما بودم. چه روزها و شبها که لحظههای تنهاییام با شهیدان سپری شد و اینک وجودم لبریز از خاطرات عشق، اشک، سوز و نوحههایشان برای شماست.
برشی از کتاب :
شب حمله همهی پیشانیبندها را ریخته بود به هم.دنبال پیشانیبندی میگشت که رویش نوشته باشد«یا فاطمه الزهرا»بچهها گفتند «یکیش رو بردار دیگه، مگه فرقی هم میکنه؟»جواب داد «من مادر ندارم. دلم خوشه وقتی شهید شدم حضرت زهرا بیان بالای سرم برام مادری کنن.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.