تنها زیر باران

10٪ تخفیف

در این چند ساله که پای مصاحبه با بستگان و هم‌رزمان آقامهدی، خاطراتش را جرعه‌جرعه می‌نوشیدم و مثل تمامی آن‌ها که روزگاری را با او گذرانده بودند ذوق بند‌بند وجودم را پر می‌کرد، هیچ در باورم نمی‌گنجید روزی قلم به ‌دست بگیرم و بانی روایت همان خاطرات باشم…

موجود در انبار

somdn_product_page
توضیحات

برشی از کتاب تنها زیر باران:

گفت «اعلام کن همه جمع بشن می‌خوام براشون صحبت کنم.»گفتم «حرف از موندن بزنی خودت رو سبک کردی‌ها. این بنده‌های خدا از بس سختی کشیده‌ن و برای عملیات امروز و فردا شنیده‌ن خسته شده‌ن.خدای نکرده حرفت رو زمین می‌زنن. شما فرمانده لشکری، خوب نیست اعتبارت رو از دست بدی.» یک لبخند روی لب‌هایش کاشت. دست روی شانه‌ام زد و گفت «من از خدا یه آبرو گرفتم همون رو هم خرج راه خودش می‌کنم. نگران نباش.»

والسلام علیکم را گفته و نگفته صدای صلوات دشت را پر کرد.توی یک چشم به هم زدن دورش شلوغ شد. شلوغ و شلوغ‌تر.از دور هرچه چشم چرخاندم نتوانستم ببینمش.داشتم نگران می‌شدم که دیدم روی شانه بلندش کردند بردندش توی دل جمعیت.همان‌هایی که یک صدا ساز رفتن می‌زدند حالا یک صدا شعار می‌دادند:
– فرمانده آزاده آماده‌ایم آماده. فرمانده آزاده آماده‌ایم…
از آن روز دوماه گذشت تا اولین نیروها رفتند مرخصی.

توضیحات تکمیلی
وزن 350 گرم
ناشر

نویسنده

قطع کتاب

رقعی

تعداد صفحه

312

نوع جلد

شومیز

سال انتشار

1401

نوبت چاپ

سیزدهم

رده سنی

بزرگسال

شابک

9786007874622

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تنها زیر باران”