برشی از کتاب :
امام را برای ناراحتی قلبی شان در بیمارستان بستری کرده بودند. جعفر آمد خانه. ضجه می زد؛ مثل مادر جوان مرده. گفت «باید مردم رو توی مسجد جمع کنیم و برای سلامتی امام، دعا.»
تنها چراغی را که آن موقع برای پخت و پز و گرم کردن منزل داشتیم برداشت. گفت« مسجد سرده.» و رفت.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.