برشی از کتاب :
همهمان را دوست داشت؛
اما محمود را یکجور دیگر، که خود ما هم محمود را سوای بقیه میخواستیم.
همین بود که هر دفعه از زیر قرآن ردش میکرد و آب میریخت پشت سرش،
دامن امام جواد (ع) را میگرفت.
هر ماه روضهمان به راه بود.
مادر، جوانش را سپرده بود به جوان امام رضا (ع).
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.