برشی از کتاب می خوام یه داداش بخرم :
میخوام یه داداش بخرم
امّا پولم اندازه نیست
خیلی گرونه قیمتش
هزار و پونصد و دویست
اگه با قلّکم برم
مغازهی فرشتهها
شاید بتونم بگیرم
یه دونه نینی از اونا
2. صدای جیغ مامان
رسید به گوش ابرا
وقتی که سوسک سیاه
اومد به خونهی ما
بیچاره سوسکه ترسید
یه جا قایم شد یواش
رفتم پیشش نشستم
گفتم: نترس، آروم باش
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.