نمای دور:محمدرضا بایرامی: ترجمه آلمانی کتاب که در اروپا منتشر شد، به دلیل معرفی خوبی که در مجلات داشت و کار تبلیغی درستی که انتشارات بر روی آن انجام داد، بسیارمورد استقبال قرار گرفت و توانست جایزه هم کسب کند. ارتباط برقرار کردن محتوای کتاب با نوجوانان آمریکایی، یکی از نگرانیهایی بود که در مورد ترجمه کتاب به زبان آلمانی داشتم؛ چون داستان کتاب هیچ ارتباطی با فرهنگ نوجوانان آنجا به خصوص بچههای سوئیس ندارد، اما اتفاقا به همین دلیل مورد توجه قرار گرفت. کتاب فرهنگ جدیدی را به آنها معرفی میکندکه کاملا نو است و همین مساله که فکر میکردیم نقطه ضعف کار باشد، تبدیل به نقطه قوت شد. مترجم آلمانی «قصههای سبلان» بسیار مترجم خوبی بود و برای این کار جایزه گرفت. او کارهای گلشیری، احمد محمود و خیلیهای دیگر را نیز ترجمه کرده است. کار ترجمه انگلیسی «قصههای سبلان» را نیز محمدرضا قانون پرور انجام داده است که او نیز از هرجهت بسیار معتبر است.
از کتاب:قاشقا شیههای میکشد و پرههای بینیاش را باد میاندازد. حس میکنم که نگاهش طور دیگری است؛ سوای همیشه. شاید دارد سرزنشمان میکند. شاید فکر میکند که ما خیلی بیرحم هستیم. شاید ناچاریمان را نفهمد. سکوت کوهستان باعث میشود که بیشتراحساس تنهایی بکنم. چشم میدوزم به چشمهای قاشقا. چشمهایش انگار با من حرف میزنند؛ حرف زدنی بدون صدا و فقط با نگاه. من هم سعی میکنم همانطور با او حرف بزنم: حتماً به جز تو اسبهای دیگری هم اینجا هست.
صفحه ۹۳
از همین قلم:شبهای بمباران (سوره مهر) شب در بیابان (سوره مهر) رعد یکبار غرید (سوره مهر) کوه مرا صدا زد (سوره مهر) بادهای خزان (سوره مهر) بعد از کشتار (سوره مهر) سایه ملخ (سوره مهر) به دنبال صدای او (سوره مهر) و …

7,900 تومان10٪ تخفیف7,110 تومان

13,000 تومان10٪ تخفیف11,700 تومان
بر لبه پرتگاه (قصه های سبلان)
24,000 تومان10٪ تخفیف21,600 تومان
نمای نزدیک:لاشه الاغی را در روستا میبرند تاخوراک سگهای ده باشد. الاغی که در این قحط سال، سرنوشتی جز مرگ نداشته است. این تصویر، پیش درآمد داستانی است که قرار است سرنوشت قاشقا، اسب جلال را روایت کند. اسبی که ننه جلال میخواهد آن را به خاطر نداشتن علوفه بفروشد و عاقبت هم مجبور میشود در قبال پول ناچیزی آن را به «سرخان بی» بدهد که خودش دو تا اسب دارد و قاشقا را برای کشتن میخواهد.
خبر به گوش جلال میرسد و به هر زحمتی شده قاشقا را پس میگیرد. اما گره قصه هنوز باز نشده و کسی نمیداند در این زمستان سخت با کدام علوفه باید قاشقا را به بهار رساند؟ جلال عاقبت همان کاری را میکند که شنیده است خیرالله با اسبش کرده است. قاشقا را به کوه میبرد و رها میکند.
اما این پایان به ظاهر تلخ برای جلال و اسبش، یک روزنه باریک امید هم دارد؛ میگویند آنهایی که برای شکار به کوه میرفتند، صدای شیهه اسب را از دور شنیدهاند. این یعنی که قاشقا میتواند از پرتگاهی سقوط نکند و خوراک گرگها هم نشود. میتواند درآن کوههای بلند بماند و از زیر زمین یخ زده چیزی برای خوردن پیدا کند و بهار را ببیند.
فصل انتهایی داستان که به وداع جلال با قاشقا در دامنه قلههای پربرف سبلان میپردازد، یکی از درخشانترین و شاعرانهترین بخشهای کتاب است. فصلی که احساس درد و تنهایی را در چشمهای جلال و اسبش به شکلی هنرمندانه تصویر میکند.
«بر لبه پرتگاه» دومین قصه از مجموعه «قصههای سبلان» است که به همراه «در ییلاق» و «کوه مرا صدا زد» این سهگانه را تشکیل میدهند. این کتاب که با تصویرگریهای نگین احتسابیان همراه است، تا کنون به چند زبان ترجمه شده است.
در انبار موجود نمی باشد
somdn_product_pageرده سنی |
کودک (ب – ج) ,نوجوان (ج – د) |
---|---|
قطع کتاب |
وزیری کوتاه |
تعداد صفحه |
96 |
ناشر | |
نویسنده | |
شابک |
9780345067791 |
نوبت چاپ |
چهارم |
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
محصولات مشابه
تولدی دوباره 3: آموزش حرکات (صداهای کشیده)
50,000 تومان10٪ تخفیف45,000 تومان
مجموعه زندگانی چهارده معصوم : امام جعفر صادق(علیه السلام)
40,000 تومان10٪ تخفیف36,000 تومان
مجموعه زندگانی چهارده معصوم: امام حسین (علیه السلام)
40,000 تومان10٪ تخفیف36,000 تومان
مجموعه زندگانی چهارده معصوم: امام محمد باقر (علیه السلام)
30,000 تومان10٪ تخفیف27,000 تومان
اسوه های بصیرت: حضرت زینب(سلام الله علیها)
40,000 تومان10٪ تخفیف36,000 تومان
مبانی تربیت و شاخصه برنامه ریزی مدارس دینی
10,000 تومان10٪ تخفیف9,000 تومان
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.