روزهایی که پنج وجبی دیگر پنج وجبی نبود

10٪ تخفیف

نمای نزدیک:نویسنده این اثر پرکارترین نویسنده سوره مهر در حوزه کودک و نوجوان است. دنیایی که زهره پریرخ در کتاب «روزهایی که دیگر پنج وجبی پنج وجبی نبود» خلق کرده دنیایی شاد و دلپذیر برای گروه سنی الف و ب است. داستان این کتاب درباره یک زرافه کوچولوست که دوست دارد زود بزرگ شود اما… بهتر است خودتان این کتاب را بخوانید و اگر هنوز به سنت قصه‌گویی برای بچه‌ها اعتقاد دارید این کتاب می‌تواند قصه شیرین باشد و لحظات خوبی را برای شما و فرزند عزیزتان فراهم کند. در این داستان در کنار قصه که روایت ساده‌ای دارد و قابل فهم است برای بچه‌ها، تصاویر زیبا هم مزید بر علت شده‌اند و هر بیننده‌ای را به خواندن آن ترغیب می‌کند. نوشتن داستان کودک خاصه برای گروه‌های سنی الف و ب به مراتب سخت‌تر از گروه‌های دیگر است. در این کتاب مفاهیم آموزشی و علمی هم وجود دارد که کودک با مطالعه داستان‌ها می‌تواند به ‌آن‌ها دست یابد. داستان «پنج وجبی» به زندگی یک بچه زرافه می‌پردازد که خلاف همه زرافه‌ها، بسیار کوچک و روند رشد او هم بسیار کند است. در این داستان تمام خویشاوندان زرافه‌ کوچک به او کمک می‌کنند تا رشد کند و او طی داستان به تدریج از نظر روحی و جسمی متفاوت می‌شود.

در انبار موجود نمی باشد

somdn_product_page
شناسه محصول: 9786001756412 دسته:
توضیحات

نمای میانی:زهره پریرخ متولد 1337 از توابع خراسان است. او که دارای مدرک تحصیلی کارشناسی «مدیریت دولتی» است، از سال 62 مشغول نگارش آثار ادبی و هنری ویژه کودکان و نوجوانان شده و حدود 20 سال است که برای بچه‌ها کتاب می‌نویسد. پریرخ تاکنون توانسته است قریب به پنجاه اثر را در کارنامه ادبی و هنری خود بگنجاند. او سردبیر مجله «کوشش» هم بوده است؛ مجله‌ای که به تجربه و امتحان کردن از سوی بچه‌ها می‌پردازد و دوست ادبیات و بازی است.
نمای دور:زهره پریرخ: نوشتن را از کلاس انشاء شروع کردم. سال دوم دبیرستان بودم که از موضوع ساده «پاییز را توصیف کنید»، جرقه نوشتن در ذهنم به وجود آمد. چون همیشه حس خوبی به پاییز داشتم آن را طوری توصیف کردم که معلممان گفت «می¬شود پاییز را طور دیگری هم توصیف کرد و این نوشته حس تازه¬ای به آدم می¬دهد». این موضوع در ذهنم درخششی شد و فکر کردم که نوشتن مقوله خاصی است که می‌تواند واقعیت را طوری برای دیگران وصف کند و حس خاصی به¬شان بدهد. بدون اینکه فکر کنم قرار است نویسنده شوم از نوشتن و تصویر کردن خوشم می¬آمد و دنبالش می¬رفتم تا اینکه در دوران دانشجویی وارد کتابخانه کودکان شدم و به شکل خیلی طبیعی این موضوع باعث شد نوشتن را جدی بگیرم و شروع کردم به نوشتن. تصویرگری را هم همزمان شروع کردم. البته در این زمینه تحصیلات نداشتم و بیشتر تجربی کار کردم، ولی شاید به اندازه کلاس‌هایی که یک دانشجو رفته باشد، در خارج از دانشگاه آموزش دیدم.
از کتاب:همه فکر می‌کنند چون زرافه‌ها صدای‌شان درنمی‌آید؛ با هم حرف نمی‌زنند، اما مامان‌ها، باباها، عموها، خاله‌ها، دایی‌ها و خلاصه همه گله‌ زرافه‌ها با نگاه‌نگاه و اشاره، گاهی با چشم و ابرو و گاهی هم با چند کلمه کوچولو با هم حرف می‌زنند. شب‌ها پیش از خواب، پنج‌وجبی سرش را می‌گذاشت روی شکم مادر‌جان زرافه و به ماه نگاه می‌کرد. دلش می‌خواست گردنش آن‌قدر دراز شود تا ماه را با یک لیس از روی آسمان پاک کند. صبح‌ها وقتی بیدار می‌شد چشمش به جوانه‌های تازه و نوک سبز درخت می‌افتاد… (صفحات 8 و 9)

از همین قلم:«مامان جان پرنده» (سوره مهر) ، «چرا پنج وجبی» (سوره مهر) ، «زن عمو بیشتر بیشتر»(سوره مهر)، «درست مثل عمه جان شاعر»(سوره مهر) ، « عموجان دوستی»(سوره مهر) ، «خاله جان دلسوز»(سوره مهر) ، «دایی جان ورزشکار»(سوره مهر) و …

توضیحات تکمیلی
رده سنی

کودک (ب – ج)

,

نوجوان (ج – د)

قطع کتاب

خشتی

تعداد صفحه

27

ناشر

نویسنده

شابک

9786001756412

نوبت چاپ

اول

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روزهایی که پنج وجبی دیگر پنج وجبی نبود”