دکل ابوذر
دکل ابوذر

10٪ تخفیف

بازگشت به محصولات
ما همه سرباز بودیم
ما همه سرباز بودیم

10٪ تخفیف

در کوچه های خرمشهر

10٪ تخفیف

نمای نزدیک:آن‌زمان که همه به دنبال دفاع از ایران، حفظ خاک ایران و بیرون راندن متجاوزان از خاک خرمشهر بودند، زنی بود که خوب می‌دانست روزی و روزگاری جنگ تمام می‌شود و از آن خاطره‌ای بر جای می‌ماند؛ خاطره‌ای که جای خالی بسیاری از رزمندگان را با خود خواهد داشت. چون بسیاری از این مردان و زنان آسمانی شهید می‌شدند و از آنها تنها نامی در خاطر مردم خواهد ماند. او ضبط‌ صوت کوچکش را برداشت و قدم‌ به ‌قدم کوچه‌های خرمشهر را پشت سر گذاشت تا دیده‌ها و شنیده‌های این رزمندگان را جمع‌آوری کرده و به ‌عنوان یک سند حفظ کند. حالا هم آنها را در کتابی به نام «در کوچه‌های خرمشهر» منتشر کرده است. مریم شانکی همان زنی است که پا به میدان جنگ گذاشت تا با گفت‌وگوهایی که انجام می‌دهد، بتواند حال و هوای بهشتی آن روزها را حفظ کند و به نسل‌های بعد نشان دهد که روزی مردمانی بودند که جنگ را با همه تلخی‌هایش شیرین نگاه کردند و بی‌هیچ ترسی از شهادت رودرروی دشمن ایستادند.حالا این کتاب تبدیل به اثری جامع شده که گفت‌و‌گوهای مریم شانکی با افرادی چون شهید بهروز مرادی، صالح موسوی فرهاد دشتی، محمد نورانی و همچنین 7 زن خرمشهری را در بر می‌گیرد؛ زنانی که مردانه در برابر تجاوزات دشمن بعثی ایستادگی کرده‌اند.این کتاب، مشکلات روزهای نخستین جنگ، کمبود تدارکات و کمبود نیرو و تجهیزات نظامی، ایثار و فداکاری در برابر دشمن و مقاومت در مقابل اشغال خرمشهر و صحنه‌های دلخراش شهادت شهدا را به‌خوبی روایت می‌کند.

ناموجود

somdn_product_page
شناسه محصول: 9789645061768 Category:
توضیحات

نمای میانی:مریم شانکی را باید یکی از پیشگامان تاریخ شفاهی زنان در جنگ هشت ‌ساله عراق علیه ایران دانست. او در سال‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ ضبط‌ صوت کوچکش را برداشت و به آبادان رفت و شروع به ثبت و ضبط خاطرات شفاهی دختران مانده در آبادان کرد. این کار او نقطه آغازی بر تدوین تاریخ شفاهی زنان در هشت سال دفاع مقدس بود. از این منظر جایگاه خاصی در زمینه تاریخ شفاهی زنان در جنگ تحمیلی دارد.
نمای دور:مریم شانکی (نویسنده کتاب): آن‌روزها سراغ هرکسی می‌رفتیم به زحمت می‌شد پای صحبت‌هایش نشست. هدفمان ثبت وقایع جنگ در خرمشهر بود. هر روز عده‌ای از بچه‌ها به شهادت می‌رسیدند و ما در حسرت شنیدن حرف‌هایشان می‌سوختیم. البته خیلی‌های دیگر هم در آن زمان در درگیری‌های خرمشهر نقش و سهم داشتند که نامشان در این کتاب نیامده است. من خیلی دلم می‌خواست این کار را ادامه می‌دادیم، اما اکنون برای این کار دیر است. اگر قرار باشد باز به گذشته‌ها برگردیم، صداقت و صمیمیتی که در بیان آن گفت‌وگوها وجود داشت، به نظرم تکرار‌شدنی نیست. یکی از دلایلی که به نظرم این کتاب را قابل ارائه کرده است، این است که آدم‌ها در بیان حرف‌ها، خودشان بودند؛ بدون هیچ کم و کاستی. آنها احساسات واقعی‌شان را به صورت دقیق بیان کرده‌اند. دلم می‌خواست نام تک‌تک جوانان شهید خرمشهر را در کتاب بیاورم و همین‌طور اسامی همه کسانی‌ را که در مقاومت روزهای اول خرمشهر سهیم بودند و کتاب را به آنها تقدیم کنم.
از کتاب:باورنکردنی بود. بچه‌ها در مسجد جامع سلاح‌های غنیمتی را روی دست گرفته بودند و «کِل» می‌زدند و شادی می‌کردند. دیدن چنین صحنه‌هایی به مردم شهر روحیه می‌داد. از بچه‌های تدارکات و زن‌هایی که در مسجد جامع غذا می‌پختند، گرفته تا پیران و کودکان … آن روز، خسته از نبردی سنگین، ریوهای عراقی را به سپاه آوردیم. وقتی جهان‌آرا خبر آمدن ما را شنید، از اتاق‌اش بیرون آمد و در حیاط مرا به آغوش کشید و بوسید. صفحه ۷۱
از همین قلم:روزنه‌ای به آسمان (سوره‏ مهر) چشم ‌در ‌چشم آنان (سوره‏ مهر)

توضیحات تکمیلی
قطع کتاب

رقعی

رده سنی

بزرگسال

تعداد صفحه

192

ناشر

نویسنده

شابک

9789645061768

نوبت چاپ

هفتم

نظرات (0)

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “در کوچه های خرمشهر”