غروب آبی رود
غروب آبی رود

10٪ تخفیف

بازگشت به محصولات
نیمه پنهان یک اسطوره
نیمه پنهان یک اسطوره

10٪ تخفیف

مرتضی آئینه زندگی ام بود

10٪ تخفیف

نمای نزدیک:شهید مرتضی آوینی کلمه «روزمرگی» را زیاد به کار می‌برد و چقدر پرهیز می‌کرد که گرفتار این روزمرگی نشود.
اینها را همسرش مریم امینی می‌گوید، در گفت‌وگویی که با مرتضی سرهنگی و هدایت‌الله بهبودی انجام داده است، در همین کتاب «مرتضی آیینه زندگی‌ام بود». شاید به همین خاطر است که در این کتاب هم ردپای چندانی از روزمرگری‌های زندگی مشترک آنها نیست و امینی بیشتر به سیر و سلوک همسر شهیدش و اندیشه‌های او پرداخته است. حتی وقتی صحبت از ازدواج آنها می‌شود، به سادگی می‌گوید: «چیز خاصی ندارد که بشود به آن اشاره کرد. خیلی معمولی بود. سال 1354 بود که نامزد شدیم و خردادماه سال 1357 بود که ازدواج کردیم.» بعد، دیگر هر چه هست، بیشتر احوالات شهید آوینی است در مقاطع مختلف و در برخورد با آدم‌ها و مقولات گوناگون. مثلا امینی از حالات آوینی در ایام انقلاب می‌گوید و آشنایی وی با امام راحل که نقطه پایانی بوده است بر جست‌وجوهای بی‌پایان و التهاب روحش. گرایش آوینی به سینما، قوام مذهبی او، سواد و مطالعات شهید و البته احساس مسئولیت‌ در برابر کارهای خانه، از دیگر موضوعاتی است که امینی به آنها می‌‌پردازد. نظرات سید شهیدان اهل قلم درباره شهادت و جاودانگی، به همراه روایت به شهادت رسیدن راوی «روایت فتح» هم از فرازهای خواندنی این کتاب است.

در انبار موجود نمی باشد

somdn_product_page
شناسه محصول: 9789649291925 دسته:
توضیحات

نمای میانی:مرتضی سرهنگی: متولد سال 1332 در تهران است. سال‌ها روزنامه نگار بوده، حالا نویسنده و پژوهشگر ادبیات پایداری است و مدیریت دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری را به عهده دارد. سردبیر دوهفته‌نامه کمان بود.
هدایت‌الله بهبودی: متولد 1339در تبریز است. سال‌ها روزنامه نگار بوده، حالا نویسنده و پژوهشگر ادبیات پایداری است و سردبیری فصلنامه مطالعات تاریخی را به عهده دارد. صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول دوهفته‌نامه کمان بود.
نمای دور:سیدمرتضی آوینی: من بچه شاه‌عبدالعظیم هستم و درخانه‌ای به دنیا آمده و بزرگ شده‌ام که درهر سوراخش که سر می‌کردی به یک خانواده دیگر نیز برمی‌خوردی… دارای فوق لیسانس معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران هستم. اما کاری را که اکنون انجام می‌دهم نباید با تحصیلاتم مربوط دانست… با شروع کار جهاد سازندگی در سال 58 به روستاها رفتیم که برای خدا بیل بزنیم. بعدها ضرورت‌های موجود رفته‌رفته ما را به فیلمسازی برای جهاد سازندگی کشاند. در سال 59 به عنوان نمایندگان جهاد سازندگی به تلویزیون آمدیم و در گروه جهاد سازندگی که پیش از ما به‌وسیله کارکنان خود سازمان صدا وسیما تأسیس شده بود، مشغول به کار شدیم… از سال 58 و 59 نیز بیش از یکصد فیلم ساخته‌ام که بعضی عناوین آنها را ذکر می‌کنم: مجموعه«خان‌گزیده‌ها»، مجموعه «شش روز در ترکمن صحرا»، «فتح خون»، مجموعه«حقیقت»، «گمگشتگان دیار فراموشی(بشاگرد)»، مجموعه «روایت فتح» ـ نزدیک به هفتاد قسمت ـ و…
از کتاب:ایشان در مقابل چه جو عجیبی ایستاده بود و قدرتمند در یک فضای مخالف حرف‌های اصلی خودش را زده بود! حتی با سلامت نفس به همه اعتراضات بی‌پایه آنان، که به نحو غیرمحترمانه‌ای مطرح شده بود گوش کرده بود. من وقتی فیلم را دیدم تازه متوجه شدم که چقدر تحمل آن فضا مشکل بود و آقا مرتضی وقتی به خانه آمده بود اصلاً مشخص نبود که ساعت‌ها در چنین فضایی حرف زده است. شما می‌دانید که یکی از رنج‌های آقا مرتضی بی‌سوادی حاکم بر سینما بود.صفحه 19
از همین قلم: مرتضی سرهنگی: اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی (سوره‌مهر) یادهای زلال (سوره مهر) پابه‌پای باران (سوره مهر) و …
هدایت‌الله بهبودی: ادبیات در جنگ‌های ایران و روس(سوره مهر) خرمشهر، خانه‌ای رو به آفتاب (سوره مهر) سفر به حلبچه (سوره مهر) و …
 

توضیحات تکمیلی
قطع کتاب

پالتویی

رده سنی

بزرگسال

تعداد صفحه

39

ناشر

نویسنده

شابک

9789649291925

نوبت چاپ

یازدهم

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مرتضی آئینه زندگی ام بود”