چقدر حرف نمی‌زند
چقدر حرف نمی‌زند

10٪ تخفیف

بازگشت به محصولات
از تبعید تا پیروزی
از تبعید تا پیروزی

10٪ تخفیف

تفنگ پدر بر بام های تهران

10٪ تخفیف

نمای نزدیک:همه ضرب‌آهنگ‌ها خوش‌آیند نیستند. مثل ضرب‌آهنگ چکمه‌های نظامیان بر روی پشت‌بام‌ها که به قصد یورش و سرکوب آمده‌اند. حسن بهرامی اما در رمان «تفنگ پدر بر بام‌های تهران» از همین صدای تلخ و تکرار شونده، ترجیع‌بندی می‌سازد تا به رمان خود جنبه‌ای تغزلی ببخشد. رمان او از شلیک و اضطراب و اشباح سخن می‌گوید؛ اشباحی که در ایام انقلاب، صابر را با خود برده‌اند و به شهادت رسانده‌اند.
حالا حکیم مانده‌است که راوی داستان است و دوستانش که نواز و داریوش باشند. آنها غمناکند و سخت در اندیشه انتقام خون صابر. وقتی هم که مادر پیر صابر به دنبال فرزندش می‌آید، بر تلخکامی‌شان افزون‌تر می‌شود.
حکیم حکایت می‌کند از کابوس‌هایش، از دل بستن نواز به دخترکی موبور، از پرتاب بطری‌های شعله‌ور از پشت‌بام‌ها و بعد رفتن به شهر پدری و آوردن تفنگ پدر برای مبارزه. گاه هم سرخوش می‌شود و از لحظات دلهره‌آور و در عین‌حال خنده‌داری می‌گوید که ساواکی‌ها و نظامی‌ها به خانه‌شان یورش آورده‌اند و او نقش جوانی چلاق و با لکنت زبان را ایفا کرده است! تا اینکه امام می‌آید و انقلاب به بار می‌نشیند. بعد هم جنگ از راه می‌رسد و همه دوستان انقلابی را با خود می‌برد. داریوش شهید می‌شود، نواز اسیر و راوی شیمیایی. او حالا می‌گوید اگر عمری باقی باشد، از روزهای جنگ، سخن خواهد گفت.

در انبار موجود نمی باشد

somdn_product_page
شناسه محصول: 9786001750731 دسته:
توضیحات

نمای میانی:شاعر، نویسنده و پژوهشگر است. کارشناسی ارشد ادبیات فارسی دارد و دبیر دبیرستان‌های گچساران است. او حسن بهرامی است، متولد شهریور ۱۳۴۹ در روستای شاه بهرام از توابع باشتدر استان کهگیلویه و بویراحمد. از سال 1368 هم با نشریات فراوانی همکاری داشته است و علاوه بر آن، نام خود را بر جلد چندین عنوان کتاب ثبت کرده است. آثار او چه در حوزه شعر و چه در حوزه داستان، جوایزی را به خود اختصاص داده‌اند.
نمای دور:امین علی‌اکبری: حسن بهرامی در«تفنگ پدر بر بام‌های تهران» به وضوح تلاش می‌کند به زبانی مشخص و منحصر‌به‌خود دست پیدا کند و این مسئله را می‌شود در به‌کاربردنِ واژه‌هایی خاص مانند «رپ‌رپ» و تکرارِ چندین و چندباره‌ آن در میان روایت داستان، دید. تمام داستانِ «تفنگ پدر بر بام‌های تهران» از قول راوی اول‌شخص روایت می‌شود که همان «حکیم بهرامی» است و در واقع نویسنده توانسته سیر روایی یکدستی را برای اثر خود خلق کند. همچنین استفاده‌ از روش تکرار افعال یا جمله‌هایی مشخص، مانند کاربرد اینچنینی این افعال که برگردیم و برگردیم و برگردیم، بر جذابیت و خوانش لذت‌بخش‌ترِ اثر تاثیر می‌گذارند و مخاطب را در همراهی تا انتهای داستان، مجاب می‌کنند. هرچند ناگفته نماند که این مسئله نیز محدوده‌ مشخصی را می‌طلبد و اگر از حد خاصی فراتر برود به ورطه‌ تکراری ‌شدن گرفتار می‌شود. اما «تفنگ پدر بر بام‌های تهران» تا حدودی توانسته از این ترفند بهره ببرد و بر کیفیت داستان بیفزاید.
از کتاب:ماشین‌های دولتی با آرایش نظامی آرام‌آرام از خیابان رد می‏شدند و هر کدام سر کوچه‌ای می‌ایستادند و مامورها می‌ریختند پایین و به خط می‌شدند. نشسته بودیم و هیچ نمی‌گفتیم. بهمن با نفس گفت: «نیندازیم؟»
داریوش سرک کشید. نه! زود است هنوز.
سی چهل مامور تفنگ به دست ایستاده‌ بودند زیر پایمان و کوچه را می‌پاییدند.
کسی با بلندگو داد زد: «درود بر خمینی!» صفحه 36
از همین قلم:شیون خمپاره: گزینه شعر جنگ کهگیلویه و بویراحمد (سوره‏مهر) نت‌های فارسی (داستان‌سرا) هشت حنایی(چویل) اره‌برقی خاموش است (ققنوس) سوز سیرمه‌:غزل‌های لری به‌انضمام مثنوی‌های مازه سهونی سوزسیرمه و نفرین (چویل)

توضیحات تکمیلی
قطع کتاب

رقعی

رده سنی

بزرگسال

تعداد صفحه

106

ناشر

نویسنده

شابک

9786001750731

نوبت چاپ

اول

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تفنگ پدر بر بام های تهران”