خاک که آدم نیست

رمان خاک که آدم نیست سیر جریان انقلاب در سالهای قبل از انقلاب را به تصویر می کشد . سپس به آرامی و نرمی وارد حوزه جنگ ایران و عراق می شود و یک دارم انقلاب را از ناگفته های انقلاب و جنگ به روایت می کشد .
.
برشی از رمان خاک که آدم نیست :
 
آرام آرام از کنار آرامگاه جنگ پیش می رفت.نگاهی به اطراف انداخت دومین شبی بود که  تنها به آنجا می آمد.ترس شب قبل از بین رفته بود.
صدای خش خشی از سمت دو گور بالای قبرستان شهیدان او را ترساند .خودش را کمی عقب کشید و ایستاد .نفسش را حبس کرد.عرق سردی روی پیشانی اش نشست.خوب دقت کرد چیزی نبود دوباره آرام به راه افتاد .چند قدم مانده به گورها سایه ای در تاریکی بلند شد و به سوی او آمد.
گروه سنی : دبیرستان به بالا