مطیع

10٪ تخفیف

نیم نگاهی به زندگی و اوج بندگی معلم شهید محمد علی مطیع

در انبار موجود نمی باشد

somdn_product_page
توضیحات

گزیده متن
گفتم: «خدا را شکر؛ هم جهاد کردی و هم سالم برگشتی خانه.»
لبه ملحفه را توی دست‌هایش مشت کرد و گفت: «من شهادت را دیدم. دیدم که می‌گفتند بیا.» صدایش خیلی به سختی شنیده می‌شد. گونه‌ها و صورتش باندپیچی شده بود. آب دهانش را به سختی قورت داد و گفت: «مجروح که شدم، دیدم که روحم از بدنم فاصله گرفت و بالا رفت. اما کمی که بالا رفتم، یاد بابا افتادم. گفتم خبر شهادتم را که بشنوند، حتماً بی‌تابی می‌کنند. همین که این فکر به ذهنم رسید، انگاری دوباره برگشتم پایین».
اشک از گوشه چشم‌هایش ریخت پایین. دست کشیدم روی پیشانی‌اش، گفت: «معلومه هنوز خودسازی نکرده‌ام. باید دوباره کار کنم».
عملیات والفجر هشت، مجروح شده بود. این حرف‌ها را وقتی گفته بود که حاج آقا عبودیت رفته بود عیادتش توی بیمارستان.

توضیحات تکمیلی
وزن 121 گرم
قطع کتاب

رقعی

رده سنی

بزرگسال

سال انتشار

1396

نوع جلد

شومیز

تعداد صفحه

81

ناشر

نویسنده

شابک

978-600-96141-6-5

نوبت چاپ

اول

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مطیع”