بهنام
بهنام

10٪ تخفیف

بازگشت به محصولات
بیراهه
بیراهه

10٪ تخفیف

بی برادر

10٪ تخفیف

روایتی خاص از شهید مدافع حرم جواد محمدی از زبان دوستان صمیمی و همرزمان

محمدی از جوانان فعال فرهنگی و انقلابی در شهر درچه از توابع اصفهان بود. وی از همان دوره نوجوانی به فعالیت های انقلابی پایگاه های بسیج جذب شد و بعدها به دلیل همین علاقمندی ها وارد سپاه پاسداران شد. این کتاب شرحی است از روابط پر عاطفه این شهید بزرگوار و دوستان و همرزمان است. روایتی جدید که هر راوی از منظری شخصی و تازه قهرمانش را روایت می کند. همه این روایت ها به گونه ای درهم آمیخته شده اند که ضمن تکمیل همدیگر استقلال خودشان را هم حفظ می کنند.

موجود در انبار

somdn_product_page
توضیحات

برشی از کتاب :
همه داشتند نگاهم می کردند. گفتم ابراهیم کو؟ گفتند توی اتاق بغل است؛ ابراهیم آمد بیرون. گفتم ابراهیم، چه خبر است؟ گفت جواد. گفت جواد و من دیگر چیزی نشنیدم. گفت جواد و انگار همۀ خاک های عالم آوار شد روی سرم. زانوهایم تا شد. دست گرفتم به کمد کنار اتاق. حالا می فهمیدم چرا اربابمان روز عاشورا، کمرش دیگر راست نشد.گفت الان کمرم شکست. بی برادر شدم. افتادم کنار کمد. هیچ روضه ای روضۀ بی برادری نمی شود. نمی دانم توی سروصورتم زدم یا نه. نمی دانم نعره کشیدم یا نه. فقط دیدم یکی آمده دستم را گرفته. یکدفعه انگار جواد را دیدم. نگاهم میکرد و با نگاهش می گفت خاک توی سرت مجید. آبروی من را داری می بری داداش. میگفت آدم باش مجید. آرام شدم. خودم را جمع وجور کردم. یک استکان دادند دستم که چیز شیرینی تویش بود. ریختم ته حلقم و بلند شدم. گفتند کجا میروی؟ گفتم چیزی نیست.خوبم.از خانۀ حاج آقا زدم بیرون. کجا بروم؟! کجا را دارم بروم؟! آدمِ بی برادر کجا را دارد؟!

توضیحات تکمیلی
وزن 368 گرم
ناشر

نویسنده

قطع کتاب

رقعی

تعداد صفحه

324

نوع جلد

شومیز

سال انتشار

1401

نوبت چاپ

دوم

رده سنی

بزرگسال

شابک

9786227177947

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بی برادر”