بهشت تخریب
بهشت تخریب

10٪ تخفیف

بازگشت به محصولات
بهنام
بهنام

10٪ تخفیف

بهشت من کنار توست

10٪ تخفیف

روایت داستانی از دختری که زندگی اش با رزمنده دوران دفاع مقدس گره خورده است
زندگی دختر نوجوانی که با شرایط جنگ مواجه می‌شود و در سن 17 سالگی به آن شعور اجتماعی و سیاسی رسیده است که میتواند ازدواج کند و جبهه رفتن همسر خود را پذیرا شود و وقایع سختی را پشت سر بگذارد و هضم کند و همچنان به زندگی ادامه دهد. یکی از نقاط عطف زندگی این دختر زمانی است که با تصمیم به ازدواج با یک رزمنده می‌گیرد و در مرحله بعد زمانی که همسرش به جبهه می‌رود، خبری از او نمی‌شود. دختر به دنبال همسر خود می‌رود و متوجه می‌شود که همسرش شهید شده است و با مشکلاتی که بعد از آن مواجه می‌شود، داستان ادامه پیدا می کند. درمرحله بعد وصیتنامه همسرش پیدا می‌شود و دختر در اینجا باید تصمیم بگیرد که با فرد دیگری ازدواج کند یا نکند.

موجود در انبار

somdn_product_page
توضیحات

گزیده متن
رحمان متوجه صدای پایی شد. شک کرد که صدای پای پیرزن را شنیده باشد، اما گفت: «سلام خانم جان!» راضیه هیچ نگفت دستش را گرفت به در و همان جا ایستاد و نگاهی به حیاط مسجد کرد تا ببیند کسی آنها را دیده است یا نه. رحمان مطمئن شد که صدا، صدای پای خانم جان نیست.
– شمایین راضیه خانوم؟
راضیه تنها توانست جواب سلام رحمان را بدهد و دوباره خاموش بماند سر جایش. چشم دوخته بود به چشمان رحمان که دوخته شده بودند روی زمین. خواست برود که رحمان گفت: «راضیه خانوم ما رو هم حلال کنین ما قصدمون خیر بود ولی آقا ناصر آب پاکی رو ریخت رو دست مون.» راضیه آمد چیزی بگوید ولی نه حرفی برای گفتن داشت و نه زبانش میچرخید تا چیزی بگوید.
رحمان آرام رفت، رحمان بدون عصا رفت و جای قدم هایش بزرگ تر از همیشه بر روی برف ها جا ماند. سوز سردی میآمد ولی راضیه تکیه بر دیوار ایستاده بود و پرده ی جلوی در را پیچیده بود دورش و گریه می کرد.

توضیحات تکمیلی
وزن 313 گرم
قطع کتاب

رقعی

رده سنی

بزرگسال

سال انتشار

1397

نوع جلد

شومیز

تعداد صفحه

255

ناشر

نویسنده

شابک

978-600-8857-33-4

نوبت چاپ

اول

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بهشت من کنار توست”