بچه های آسمان
بچه های آسمان

10٪ تخفیف

بازگشت به محصولات
کتاب برای زین أب
برای زین أب

10٪ تخفیف

بر بلندای حلب

10٪ تخفیف

بر بلندای حلب روایتی از مقاومت نیروهای ارتش جمهوری‌اسلامی‌ایران مقابل داعش است. خاطرات قاسم قاسمی، رزمنده ارتش جمهوری‌اسلامی‌ایران که در دومین گروه اعزامی ارتش، در اسفندماه سال1394، به عنوان نیروی مستشاری عازم سوریه شد و پس از استقرار در دمشق، به خلصه اعزام شد و در گردان حضرت قمربنی هاشم(ع) ماموریت خود را آغاز کرد. پس از آنکه نیروهای تکفیری از حضور تکاوران ارتش در جنوب حلب مطلع شدند، در 21 فروردین1395 همراه با ادوات سنگین و نیروی انسانی بسیار به مواضع مورد هدایت ارتش ایران، در سوریه حمله کردند.در این عملیات وسیع که چند هزار نفر از نیروهای جبهه النصره و تکفیری‌ها به جنوب حلب انجام داده بودند، تکاوران ایران دلاورانه ایستادگی کردند و سرانجام، این مقاومت منجر به شکست و عقب نشینی تکفیری‌ها شد.شرح خاطرات قاسم قاسمی، ازقبل اعزام تا روزی که به خاک ایران باز می‌گردد و همچنین خاطرات شهدای ارتش و شرح عملیات‌ها، در این کتاب به نگارش در آمده است.

موجود در انبار

somdn_product_page
توضیحات

برشی از کتاب بر بلندای حلب:

اگر می‌خواهید خاطرات یک رزمنده ارتش را از قبل اعزام به سوریه تا شب‌های عملیات در دل تکفیری‌ها تجربه کنید و صدای فریاد داعشی‌ها را در کوچه‌های برنه و زیتان بشنوید یا در میانه جنگ معنای انتظار و دلتنگی را درک کنید و در آخر از غم شهادت رفیقتان یک شبه موهایتان سفید شود! بربلندای حلب را بخوانید…گزیدۀ متنفرمانده گردانی بودم که یک گروهانم کامل از هم پاشیده بود، گروهان دیگرم هم، مهماتی برای جنگیدن برایش نمانده بود. از فرمانده گروهانم (محسن قوطاسلو) خبری نداشتم و فرمانده محورم هم در یکی از خانه‌های بی‌نام و نشان روستای برنه، با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد و نمی‌دانستم باید خودم را چگونه به او برسانم.دوباره شعار دادن نیروهای دشمن شروع شده بود. صدایشان به حدی نزدیک بود که احساس می‌کردم داخل کوچه هستند. این حربه‌ی آنها کاری‌تر از جنگیدنشان بود و در این مواقع ترس را کاملا توی چهرۀ بچه‌ها می‌دیدم.سریع دست به کار شدم و از صفرزاده خواستم که با صدای شعار، منطقه را به آشوب بکشد. خودم هم بلند شدم و با بچه‌ها شروع کردیم به شعار دادن!نیمی از روستا یک پارچه صدا شده بود و هرچند تعدادمان بیشتر از بیست نفر نبود؛ ولی چون در سنگرهای متعدد و روی ساختمان‌ها مستقر بودیم، صحنه‌ی زیبایی خلق شده بود.صفرزاده به سبک بچه‌های فاطمی شعار می‌داد. با صدای بلند و مردانه‌اش فریاد می‌زد: “نعرۀ… حیدری” و بقیه با تمام توانشان نعره می‌کشیدند: “یا علی…!”با کاری که بچه‌ها کردند، صدای دشمن میان نعره‌های مردانه‌ی بچه‌های فاطمی گم شد و به تدریج سکوتی مرگبار روستا را فرا گرفت…

توضیحات تکمیلی
وزن 465 گرم
ناشر

نویسنده

قطع کتاب

رقعی

تعداد صفحه

408

نوع جلد

شومیز

سال انتشار

1400

نوبت چاپ

دوم

رده سنی

بزرگسال

شابک

9786227177039

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بر بلندای حلب”