کتاب غرر الحکم و درر الکلم
غرر الحکم و درر الکلم

10٪ تخفیف

بازگشت به محصولات
57 ریشتر
57 ریشتر

10٪ تخفیف

دیدم که جانم می رود

10٪ تخفیف

دیدم که جانم می رود خاطراتی از شهید مصطفی کاظم زاده به نقل از همرزم و برادر قسم خورده اش
شهید مصطفی کاظم زاده در 9 شهریورماه 1344 در محله شاهپور متولد شد.
ماجرای بین حمید و مصطفی از همین برادری‌هاست که دو نوجوان کم سن و سال با هم راهی جبهه میشوند و در نهایت نیز شهادت مصطفی او را از حمید که برادر واقعی‌اش شده بود، جدا می‌کند. نویسنده این اثر خود راوی و همرزم و همراه شهید از زمان اولین برخورد، حضور در چادر وحدت برای مقابله با گروه های منافقین و معترضین  به جمهوری اسلامی، گرفتن رضایت خانواده و حضور در جبهه جنگ، اعزام به منطقه سومار و شهادت مصطفی… شرح این رفاقت آن‌قدر شیرین است که وقتی به لحظه‌ی جدایی آن دو می‌رسد، حمید می‌گوید: «دیدم که جانم می‌رود.»

موجود در انبار

somdn_product_page
توضیحات

گزیده متن
چه کار باید می کردم، اصلا چه کار می توانستم بکنم؟ مصطفی داشت می رفت: تنهای تنها. اما من نمی خواستم بروم. اصلا من اهل رفتن نبودم. نه می خواستم خودم بروم نه مصطفی. تازه او را کشف کرده بودم. برنامه ها داشتم برای فرداهای دوستی مان. حالا او داشت می رفت. او داشت می شد رفیق نیمه راه. من که ماندم! من که اصلا اهل رفتن نبودم.ماندن مصطفی، برای من خیلی مهم و با ارزش تر بود تا رفتنش. حالا باید او را چه طوری از رفتن منصرف می کردم. بدون شک خودش بود. مگر نه اینکه من نخواستم بروم و نرفتم؟! پس اگر او هم از ته دل به خدا التماس می کردکه نرود، حتما می توانست دل خدا را به دست بیاورد. پس باید کاری می کردم که نگاه و خواست مصطفی عوض شود. باید با خواست و تمایل او، نظر خدا را هم برمی گرداندم!

توضیحات تکمیلی
وزن 342 گرم
ناشر

نویسنده

قطع کتاب

رقعی

تعداد صفحه

320

نوع جلد

شومیز

سال انتشار

1402

نوبت چاپ

بیست و سوم

شابک

978-600-5331-48-6

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دیدم که جانم می رود”