قنوت آخر

(دیدگاه کاربر 1)

10٪ تخفیف

کتاب قنوت آخر داستان پدر و پسری را روایت می کند که رابطه ای عاطفی و خاص بین شان برقرار است. جنگ در اوج است و شور عجیبی در کشور بر پاست.
با لو رفتن عملیات کربلای چهار توسط ستون پنجم و آغاز عملیات کربلای پنج همه خانواده هایی که عزیزان شان در جبهه درگیر هستند نگران و مضطرب اوضاع را رصد می کنند.
عباس و علیرضا بیش از این که پدر و پسر باشند دوست و رفیق بوده اند. علیرضا همیشه کمک کار پدر بوده است. جنگ بین این دو رفیق فاصله انداخته و پدر، با وجود اینکه پسرش از شروع جنگ در جبهه بوده برای علیرضاش بی تاب است. رؤیای شبانه پدر، او را بی تاب تر می کند. بی تابی که مثل خوره به جانش افتاده و فقط می خواهد برای یکبار هم که شده صورت زیبای پسر را ببیند و او را در آغوش کشد.
عباس شیراز را به طرف اهواز ترک می کند. جای پسر را بلد نیست و به همین خاطر، ناچار است مقر به مقر و گردان به گردان دنبال دردانه اش بگردد …
قنوت آخر روایت دلتنگی و شیدایی پدر و مادرهایی است که با تاسی از امام عاشقان حضرت اباعبدالله علیه السلام دردانه های خود را به مسلخ عشق فرستاده اند و زینب گونه صبوری را پیشه خود ساخته اند.

در انبار موجود نمی باشد

somdn_product_page
توضیحات

قنوت آخر

کتاب قنوت آخر داستان پدر و پسری را روایت می کند که رابطه ای عاطفی و خاص بین شان برقرار است. جنگ در اوج است و شور عجیبی در کشور بر پاست.
با لو رفتن عملیات کربلای چهار توسط ستون پنجم و آغاز عملیات کربلای پنج همه خانواده هایی که عزیزان شان در جبهه درگیر هستند نگران و مضطرب اوضاع را رصد می کنند.
عباس و علیرضا بیش از این که پدر و پسر باشند دوست و رفیق بوده اند. علیرضا همیشه کمک کار پدر بوده است. جنگ بین این دو رفیق فاصله انداخته و پدر، با وجود اینکه پسرش از شروع جنگ در جبهه بوده برای علیرضاش بی تاب است. رؤیای شبانه پدر، او را بی تاب تر می کند. بی تابی که مثل خوره به جانش افتاده و فقط می خواهد برای یکبار هم که شده صورت زیبای پسر را ببیند و او را در آغوش کشد.
عباس شیراز را به طرف اهواز ترک می کند. جای پسر را بلد نیست و به همین خاطر، ناچار است مقر به مقر و گردان به گردان دنبال دردانه اش بگردد …
قنوت آخر روایت دلتنگی و شیدایی پدر و مادرهایی است که با تاسی از امام عاشقان حضرت اباعبدالله علیه السلام دردانه های خود را به مسلخ عشق فرستاده اند و زینب گونه صبوری را پیشه خود ساخته اند.

برشی از کتاب قنوت آخر:

تیمم کردیم و قامت بستیم به نماز، شلمچه غرق در آتش بود. صدای انفجارها و گرد و قبار به قدری زیاد بود که گاهی بودن علیرضا را در نیم قدمی ام حس نمی کردم. از سجده رکعت اول که بلند شدم ، تند تند رکعت دوم را شروع کردم. دست هایم را به حالت قنوت بالا گرفته بودم. همان لحظه بود که قنوت گرفتن علیرضا را هم متوجه شدم.جالب بود که هردو آیه 250 سوره ی بقره را می خواندیم .موج انفجارهای پی در پی ، زمین را زیر پایمان می لرزاند. انگار یکی با پتک کوبید توی کله ام. برای چند لحظه ای گیج و منگ روی خاک های رطوبتی دست می کشیدیم. خیلی زود داغی خون را از روی گونه ی طرف چپم حس کردم. پهلویم می سوخت. یادم به علیرضا افتاد…

 

توضیحات تکمیلی
وزن 215 گرم
ناشر

نویسنده

قطع کتاب

رقعی

تعداد صفحه

228

نوع جلد

جلد معمولی

سال انتشار

1395

نوبت چاپ

اول

رده سنی

بزرگسال

,

نوجوان (ج – د)

زبان کتاب

فارسی

شابک

978-964-973-396-8

نظرات (1)

1 دیدگاه برای قنوت آخر

  1. Y.k

    کتاب خوبیه و بیشتر از زبان پدر شهید نوشته شده، خیلی دل آدم رو می‌سوزونه و در کل پیشنهاد می‌کنم مطالعه کنید

دیدگاه خود را بنویسید