وزن | 110 گرم |
---|---|
ناشر | |
نویسنده | |
قطع کتاب | وزیری |
تعداد صفحه | 54 |
نوع جلد | شومیز |
سال انتشار | 1400 |
نوبت چاپ | اول |
رده سنی | کودک (ب – ج) |
شابک | 978-964-7512-40-4 |


قصه های شیرین دلستان و گلستان 4: راز درخت شاه توت (و چهار داستان دیگر)
50,000 تومان قیمت اصلی: 50,000 تومان بود.45,000 تومانقیمت فعلی: 45,000 تومان.
مجموعهی پنج جلدی قصه های شیرین دلستان و گلستان، دنیایی سراسر ماجرا و حادثه و روایتهایی شگفتانگیز از زندگی مردم دو روستاست: یکی در دامنهی شمالی کوه و دیگری در دامنهی جنوبی.
در چهارمین جلد از مجموعهی پنج جلدی قصههای شیرین دلستان و گلستان با عنوان راز درخت شاه توت، این قصهها را میخوانید:
آرزوهای مرجان: جمال با یک سینی پر از کاسههای آش، کوچه به کوچه میگشت و به همسایهها آش نذری میداد. جلوی خانهی آرش که رسید، صدای داد و قال او و همسرش مرجان را شنید. آرش و مرجان شش ماه بود که ازدواج کرده بودند و سابقه نداشت که صدایشان تا این حد بلند شود. چه خبر بود؟…
استاد موسی: کمال به مرد غریبه گفت : اینجا امنیت ندارد. چند وقت است که سر و کلهی دزدهای عتیقه پیدا شده است. قبل از تاریکی هوا از اینجا بروید. مرد گفت : نمیتوانم بروم. باید بمانم…
راز درخت شاهتوت: عمهلیلا به دو برادر گفت : قبل از این که این درخت را ببُرید، باید داستانی را برایتان تعریف کنم. بیست و پنج سال پیش من و پدرتان به این آبادی آمدیم و کسی را نداشتیم…
گلاب هاشم: شب، سه خواهر در ایوان خانه در کنار هم دراز کشیده بودند و آسمان را نگاه میکردند. از چند خانه آنطرفتر، صدای قیل و قال مهمانی حاج فرمان بلند بود. باد بودی برنج دمکشیدهی مهمانی را به مشام گلچهره رساند. گلچهره با خودش گفت : روغن برنج را کم ریختهاند…
حسن فری: روزها و شبها پشت هم میآمدند و حسن، دارو را همان طور که عطارباشی گفته بود، به سرش میمالید. روزی از روزها، وقتی جلوی آینه رفت، درست وسط سرش چند جوانهی نازک مو دید…
موجود در انبار
somdn_product_pageبرای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.