
35,000 تومان10٪ تخفیف31,500 تومان

250,000 تومان10٪ تخفیف225,000 تومان
اینجا سوریه است: صدای زنان راوی جنگ
220,000 تومان10٪ تخفیف198,000 تومان
کتاب «اینجا سوریه است»، اولین عنوان از مجموعه آثار ناشر در رده «زنان مقاومت – فتنه شام» است. به تعبیری نویسنده کتاب، تلاش دارد فصل جدیدی در چگونگی ثبت تاریخ شفاهی بگشاید؛ فصل جدیدی که میتواند «ثبت تاریخ شفاهی در موقعیت بحران» نامیده شود، هرچند به دلیل گسترده بودن دریای روایتها، بهویژه روایتهای مقاومت در سوریه، این روایتها ناتمام هستند و روایتهای این کتاب، فقط گوشهای از صدای زنان راوی جنگ در سوریه است.
موجود در انبار
somdn_product_pageزهره یزدانپناه قرهتپه، برای نگارش این کتاب، چند مرتبه به استانها و شهرهای مختلف سوریه سفر کرده است. روایتهای کتاب به ترتیب زمانی، بهطور جداگانه و در دو بخش مرتب شدهاند. بخش اول، خاطرات سفر سال 2017، مصادف با پاییز و زمستان 1396 و بخش دوم، وقایع سال 2018 مصادف با تابستان 1397 است. هر بخش شامل 11 فصل است. بخش ضمیمه این کتاب نیز تصاویری از وضعیت مردم و مناطق مختلف سوریه را شامل میشود که بهصورت رنگی چاپ شده و عمدتا توسط نویسنده عکاسی شده است.
نویسنده که اولین خانم ایرانی نویسنده، پژوهشگر و مستندساز است که برای نگارش کتاب، عازم کشور سوریه شده، در بخشی از مقدمهاش درباره چرایی و انگیزه نگارش کتاب، چنین نوشته است: «پرسش اصلی در این سفر جستوجوگرانه و پژوهش برای نگارش مطالب کتاب، این بود: «جنگ تحمیل شده به مردم سوریه، چه تبعاتی بر زندگی زنان سوری با ادیان و مذاهب و قومیتهای مختلف داشته است؟ چگونه زندگی شخصی و خانوادگی این زنان، متأثر از این جنگ تحمیلی قرار گرفته است و زنان چه خاطراتی از این وضعیت دارند؟» بدون شک، یافتههای چنین پرسشی، نهتنها روایت مظلومیت زنان سوری در جنگ تحمیلی بر سوریه است، بلکه بیانگر عمق جنایتهای دشمنان سوریه و مردم آن هم خواهد بود. وقتی که نام «زن» به میان میآید، به طبع در کنارش مسئله خانواده مطرح میشود؛ یعنی همسر و فرزندان و همچنین دیگر اعضا مانند پدر، مادر، خواهر و برادر. در این جستوجو اما به علت حضور نیروهای ایرانی در سوریه، ردپای فعالیتهای آنها هم در عرصههای مختلف آشکار میشود.»
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «… افراد زخمی را جلوی چشم بچههای کوچک شلاق میزدند. بچهها که این صحنهها را میدیدند، از ترس گوشهای پناه میبردند و گریه میکردند. مسلحین ایلین را با همان بدن مجروح شلاق زدند؛ آنهم جلوی چشم بچههایش. بقیه زنهای اسیر، بچههایش را در آغوش میگرفتند و سعی میکردند با دست جلوی چشمهایشان را بگیرند. دخترهای چهارساله و دوسالهاش با وحشت و نگرانی گریه میکردند. وقتی مسلحین بیرحمانه شلاق به سروصورتمان میزدند؛ تنها کاری که میتوانستیم بکنیم این بود که دستهایمان را سپر سروصورتمان کنیم تا ضربههای کمتری بهمان بخورد.»
در بخش دیگری از این اثر نیز اینطور آمده است: «… با عجله از خانه دویدم بیرون. ناباورانه دیدم در حیاط از جایش کنده شده است. یوسف را نمیدیدم؛ فقط صدایش را میشنیدم که جیغ میزد: «موشک! موشک!» دنباله صدا را که گرفتم، به خانه سمر رسیدم. کل خانه منهدم شده بود. رفتم داخل ساختمان. یوسف را دیدم در حالی که سر و پاهایش ترکش خورده، کنار جنازه بیسر سمر نشسته است… سمر سر سجاده بوده و داشته نماز میخوانده که موشک میزنند.»
وزن | 950 گرم |
---|---|
نوع جلد |
گالینگور |
شابک |
9786226689991 |
تعداد صفحه |
776 |
ناشر | |
نوبت چاپ |
اول |
سال انتشار |
1400 |
قطع کتاب |
رقعی |
رده سنی |
بزرگسال |
نویسنده |
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.