برشی از کتاب :
گفتند «شهید شده.»
گفتم «مگه اومده بود این ور آب؟»
گفتند «پشت خط ترکش خورده.»
سرم گیج رفت.
دست گذاشتم روی پیشانیام و نشستم روی زمین.
باورم نمیشد.
حالم که جا آمد، رفتم معراج.
پرسیدم «آقا عبدالله کو؟»
گفتند «نشنیدی مگه؟ شهید شده.»
از اول تا آخر عملیات یک گلوله توپ خورد توی معراج؛
فقط یک گلوله.
یک گلولهای که سهم عبدالله معیل بود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.