این نشست به بررسی مهدویت در نهجالبلاغه و روایات معتبر شیعی میپردازد و هشدارهایی درباره جعل خطبهها و تطبیقهای نادرست ارائه میدهد. خطبههایی مانند «خطبة البیان» فاقد اعتبار سندی بوده و برداشتهای فانتزی برخی فرقهها از آن قابل اعتماد نیست.
بسم الله الرحمن الرحیم
اندیشکده مهدویت و انقلاب اسلامی آستان مقدس مسجد جمکران تقدیم میکند
جلسه سوم سلسله نشست های نسیم انتظار
موضوع :مهدویت در نهجالبلاغه
استاد حجت الاسلام و المسلمین شهبازیان
دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴
هشدارهایی درباره جعل و تطبیقهای دروغین در روایات مهدویت
در موضوع مهدویت، باید در برابر برخی سخنان و خطبههایی که به دروغ به ائمه معصومین (ع) نسبت داده میشود، احتیاط کرد. برای مثال، زمانی که سیدی «ظهور بسیار نزدیک است» منتشر شد، یکی از مستندات آن، خطبههایی مانند خطبة البیان یا سخنانی درباره آمدن مردمانی از مشرق با شعار «قوّت قوّت» بود. این سخنان که حتی در کلیپهایی از مرحوم آقای دشتی نیز پخش شد، در واقع جعلی است.
ساخت و جعل خطبهها: تحقیقات نشان میدهد که آن فرمایش منتسب به امیرالمومنین (ع) که میگوید «مردمانی از مشرق میآیند…»، توسط یک شیعه سنگالی کاملاً جعل شده است. متاسفانه این مطالب جعلی در برخی از کتابهای معاصر مانند «ماذا قال علی علیه السلام عن آخر الزمان» اثر سید علی آشور نیز وارد شده است. جاعلان حدیث مانند محمد عیسی داوود، یک ژورنالیست مصری، نیز به این جعل و خطبهسازیها دامن میزنند. برای مثال، او در کتاب خود «المهدی المنتظر علی الابواب» ادعا کرده که امیرالمومنین (ع) فرمودهاند «ملک عبدالله» پادشاه عربستان و «معمر قذافی» زمینهساز ظهور هستند. این سخنان، تنها ساخته و پرداخته ذهن اوست و هیچ منبع معتبری ندارد. بنابراین، باید در مورد این خطبهها و روایات جعلی که به نام امیرالمومنین (ع) منتشر میشود، بسیار مراقب بود.
خطر تطبیقهای نادرست: علاوه بر جعل، خطر دیگری که وجود دارد، تطبیقهای نادرست و ناصحیح است. برای مثال، در همان خطبة البیانی که برخی به آن استناد میکنند، فردی با نام «مخلّص شعيب بن صالح» توصیف شده که یک چشمش نابیناست و ریش و سبیل کمی دارد. زمانی که این ویژگیها با یک فرد خاص مطابقت نداشت، برخی سعی کردند به هر طریق ممکن آن را تطبیق دهند؛ مثلاً میگفتند «چشمان او آنقدر ریز است که حکم یک چشم را دارد.» این طرز تفکر، نشان میدهد که این افراد بهجای پیروی از حقیقت، بهدنبال تطبیق دادن هر عبارتی با خواست خود هستند، که این رویکرد کاملاً اشتباه است.
خطبة البیان: یک خطبه فاقد اعتبار
در مباحث مربوط به مهدویت، باید به خطبههایی مانند خطبة البیان با احتیاط برخورد کرد. این خطبه از نظر سندی هیچ پشتوانه معتبری ندارد و محتوای آن نیز مورد تردید است. حتی خوانش صحیح آن نیز محل اختلاف است، به همین دلیل به خطبه توتونجیه معروف شده است. این نامگذاری به دلیل عبارتی در خطبه است که میگوید: «أَنَا الْوَاقِفُ عَلَی تُتُونجین» (من بر دو تتونج ایستادهام)، که خود «تتونجین» نیز معنایی مبهم و نامشخص دارد.
تاریخچه و اعتبار خطبه:
اولین بار این خطبه در قرن هشتم هجری توسط هبةالله موسوی در کتاب «مجموع الرائق» و سپس توسط حافظ رجب برسی در «مشارق انوار الیقین» ذکر شده است. پس از آن، جریان شیخیه بود که به این خطبه پر و بال داد. شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی، از بزرگان این فرقه، بر این خطبه شرح نوشتند. سید کاظم رشتی معتقد بود که خطبه بیانی عمیق و پر از مفاهیم پنهان دارد و توتونجین به دو نهر ناشناخته اشاره میکند.
برداشتهای فرقه شیخیه از خطبه:
شیخیه بر اساس این خطبه، یک جهانبینی خاص را مطرح میکنند که در آن، عوالم مختلفی وجود دارد. آنها معتقدند که به جز عالم زمین، عالمی به نام «اولیا» یا «ابرقلیا» (همچنین «حورقلیا» یا «هوقلیا») نیز وجود دارد که شامل دو شهر به نامهای «جابلقا» و «جابلسا» است. سید کاظم رشتی، در شرح خود، جزئیات خیالی و فانتزی از این عوالم ترسیم میکند که یادآور فیلمهای هالیوودی است.
بر اساس این دیدگاه، ائمه و حضرت مهدی (عج) در این عوالم زندگی میکنند. شیخیه معتقدند که ما یک بدن مادی و یک بدن لطیف داریم که شبیه به آتش یا جن است؛ یعنی جسمانیت دارد اما دیده نمیشود. آنها میگویند مهدی (عج) هیچگاه با بدن لطیفش دیده نمیشود و اگر هم کسی او را ببیند، در واقع بدن مادی او را دیده است. این تحلیلها بدون هیچ دلیل منطقی و تنها بر اساس ذهنیتهای سید کاظم رشتی و شیخ احمد احسائی شکل گرفته است.
ابهام و بیاعتباری محتوا:
در مورد معنای «تتونجین»، تفاسیر مختلف و متناقضی ارائه شده است، مانند ایمان و کفر، یا ربوبیت و عبودیت. میرزا موسی حائری، از شاخههای آذربایجانی شیخیه، آن را به «دو نهری که از دریا یا نهر اعظم منشعب شده» تعبیر میکند. با این حال، به دلیل نبود هیچ روایت یا سند معتبر از اهل بیت (ع) و همچنین عدم وجود این واژه در فرهنگ لغت، هیچ معنای دقیقی برای آن وجود ندارد. در نهایت، این خطبه و تحلیلهای مرتبط با آن، صرفاً برداشتهای شخصی است و نمیتواند بهعنوان یک منبع معتبر دینی مورد استفاده قرار گیرد.
چرا خطبه توتونجیه جذابیت دارد؟
این خطبه با وجود ضعف سندی، به دلیل داشتن عبارات آخرالزمانی برای برخی افراد جذابیت دارد. این عبارات، که به آینده اشاره دارند، بهانهای برای تطبیقهای مختلف و بیاساس شدهاند. برای مثال، در این خطبه جملاتی مانند «یا جابر اذا ساح الناقوس … و تکلم الجاموس» (ای جابر، زمانی که ناقوس به صدا درآید و گاومیش سخن بگوید) وجود دارد.
عبارات آخرالزمانی و تطبیقهای نادرست:
در ادامه این خطبه، به رویدادهایی مانند:
- «تحرک عساکر خراسان و تبع شعیب بن صالح من بطن طالقان»: این عبارت، به حرکت لشگری از خراسان و آمدن «شعیب بن صالح» از طالقان اشاره دارد. برخی با استناد به این متن، میگویند قبر موجود در طالقان ایران متعلق به شعیب بن صالح است و او رجعت خواهد کرد.
- «و بویع لسعید سوسی بخوزستان»: این جمله، به آمدن فردی به نام «سعید سوسی» به خوزستان اشاره دارد. از آنجا که «سوس» میتواند به «شوش» اشاره داشته باشد، برخی سعی کردهاند این عبارت را با رویدادهای تاریخی یا افراد خاصی تطبیق دهند.
- « تغلبت العرب على بلاد الأرمن و السقلاب این بخش نیز به آشوب در مناطقی مانند ارمنستان و قسطنطنیه اشاره میکند.
با توجه به این رویدادها، خطبه به «ظهور مهدی» اشاره میکند، اما به دلیل عدم اعتبار سندی و محتوایی، این خطبه قابل اعتماد نیست. هیچ منبع مستندی برای این خطبه وجود ندارد و احتمالاً از قرن هشتم هجری و از منابع صوفیه نقل شده است.
خطبههای معتبر، تنها در نهج البلاغه
ما نمیتوانیم به صرف نقل قول یک نفر و بدون هیچ سند معتبری، چنین خطبهای را به امیرالمومنین (ع) نسبت دهیم. تنها خطبههای قابل اعتماد، همانهایی است که در کتاب نهجالبلاغه گردآوری شدهاند. برای فهم صحیح آموزههای اسلامی و آخرالزمانی، باید به منابع معتبر و مستند مراجعه کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید