,

سلسله نشست های نسیم انتظار جلسه دوم با مهدویت در نهج البلاغه

نسیم انتظار جلسه دوم بخش چهارم

در سومین جلسه از سلسله‌نشست‌های «نسیم انتظار»، استاد حجت‌الاسلام شهبازیان با رویکردی انتقادی به بررسی منشأ و محتوای خطبه البیان پرداخت؛ خطبه‌ای منسوب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام که بیش از آنکه ریشه در متون معتبر شیعی داشته باشد، از متون صوفیه اهل سنت، چون آثار محمد بن طلحه شافعی، الهام گرفته است. این جلسه، با تحلیل سندی و محتوایی خطبه و بررسی تحریفات احتمالی در منابعی چون الزام‌الناصب، ما را به بازخوانی انتقادی روایات مهدوی و تمایز میان دیدگاه‌های شیعی و سنی درباره عصر ظهور و دوران پس از آن فراخواند؛ فراخوانی برای پالایش باور مهدوی از انحرافات تاریخی و عرفانی.

صوت بخش دوم از جلسه دوم نسیم انتظار با موضوع مهدویت در نهج البلاغه

اندیشکده مهدویت و انقلاب اسلامی آستان مقدس مسجد جمکران تقدیم می‌کند

جلسه دوم سلسله نشست های نسیم انتظار

موضوع :مهدویت‌ در نهج‌البلاغه

استاد حجت الاسلام و المسلمین شهبازیان

دوشنبه ۱۲ خرداد

۷. منشأ خطبه البیان و نقش صوفیه اهل سنت در ترسیم تصویر مهدوی

در مورد خطبه البیان و عبارت‌های منسوب به آن، یکی از قدیمی‌ترین منابعی که فعلاً در اختیار داریم کتابی است از محمد بن طلحه شافعی، معروف به “الدر المنظم فی السر الأعظم”. برخی به‌اشتباه آن را “الدر المنتظم” می‌نویسند، که ناشی از اختلاط نسخه‌های چاپی است. محمد بن طلحه، متوفای ۶۵۲ هجری، از علمای اهل سنت با مشرب صوفیانه است. این کتاب در میان صوفیه از جایگاه خاصی برخوردار است، تا آنجا که بخش‌هایی از آن به شیوه کشف و شهود اختصاص دارد.

در بخشی از همین اثر، مؤلف اقدام به ترسیم ویژگی‌های حضرت مهدی علیه‌السلام می‌کند به‌گونه‌ای که حتی تصویرسازی‌هایی از آن حضرت ارائه می‌دهد: داشتن شمشیر ذوالفقار، خالی بر چهره، و توصیفاتی دقیق که نه براساس گزارش‌های حدیثی بلکه از شهود و بیان عرفانیِ نویسنده نشأت گرفته‌اند. اینگونه منابع بیشتر متعلق به طیفی از اهل سنت هستند که صبغه عرفانی و باطنی دارند و نگاهشان به مسئله مهدویت متفاوت از جریان اهل حدیث است.

همچنین محمد بن طلحه کتاب دیگری دارد با عنوان مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول که در آن از دوازده امام نام می‌برد و به صراحت درباره حضرت مهدی (عج) و باور به حیات ایشان سخن می‌گوید. این باور نزد برخی علمای شافعیِ اهل سنت، بویژه در میان صوفیان، رایج بوده است.

۸. بررسی منبع الزام الناسب و احتمال تحریف در نقل‌های تاریخی

در دوره معاصر، منبع اصلی برای بازخوانی خطبه البیان معمولاً کتاب الزام الناسب اثر مرحوم حائری بارجینی شناخته می‌شود. این کتاب متعلق به حدود صد سال پیش و نویسنده‌اش از فضلای نجف بوده است. اما بر اساس نقل‌هایی از حضرت آیت‌الله طبسی، استاد نجم‌الدین طبسی، و پدر ایشان شیخ محمدرضا طبسی، از علمای دفتر سید ابوالحسن اصفهانی احتمال دست‌کاری در برخی چاپ‌های کتاب مطرح شده است.

در این روایت آمده است که مرحوم طبسی کتاب را به انتشاراتی برای چاپ سپرده بودند و انتشارات بدون هماهنگی اقدام به افزودن برخی مطالب کرده و متن را دستکاری کرده‌اند. یکی از مثال‌های بحث‌برانگیز در این زمینه، روایتی است که به مشروطه، عدالت‌خانه و شهادت شیخ فضل‌الله نوری مرتبط شده است. در آن آمده: «یخلف السنفین من العجم فی کلمت عدلن…»، و اشاره به درگیری‌های شدید میان دو گروه فارس‌ها دارد، که به کشته‌شدن هزاران نفر منجر شده و مقابله “شیخ طبرسی” با این گروه‌ها نیز نقل شده است، در حالی که مراد از “شیخ طبرسی” احتمالاً همان شیخ فضل‌الله نوری است. این روایت به‌نام امام صادق (ع) از کتاب الغیبة ابن عقده نقل شده، اما جعلی بودن آن در برخی بررسی‌ها تأیید شده است.

بنابراین، اعتبار کامل کتاب الزام الناسب در برخی نقل‌ها محل تردید است، به‌ویژه در آن بخش‌هایی که با محوریت جریان مشروطه و علائم ظهور، ابعاد سیاسی پیدا کرده‌اند. پس لازم است در استفاده از چنین منابعی دقت و تحقیق بیشتری صورت گیرد.

۹. نقد سندی و محتوایی خطبه البیان در کتاب الزام الناسب

کتاب الزام الناسب، تنها منبع شیعی است که بسیاری از افراد امروزه در نقل خطبه البیان به آن استناد می‌کنند. این کتاب، در سه نسخه، سه نقل متفاوت از خطبه البیان ارائه داده است. نقل اول دارای سند است؛ اما دو نقل دیگر فاقد هرگونه سند مشخص هستند و معلوم نیست از چه مسیری به دست نویسنده رسیده‌اند و توسط چه کسانی نقل شده‌اند.

در بررسی سندی، حتی همان نقل اول نیز دچار اشکالات جدی است. به‌وضوح نشان داده شده که این سند دچار دستکاری شده است و جعل‌کننده آن شخصی غیرحرفه‌ای بوده که در تدوین سند دقت لازم را نداشته، زیرا در علم رجال، یکی از مباحث مهم «طبقات رجال» است. یعنی لازم است نسبت سنی و تاریخی را در نقل راویان رعایت کرد. مثلاً اگر کسی مدعی شود از سید روح‌الله خمینی نقل می‌کند، و سنش در سال رحلت امام تنها ۸ یا ۹ سال بوده، به‌سادگی مشخص می‌شود که این نقل از نظر تاریخی غیرممکن است. در همین راستا، اگر کسی بخواهد از آیت‌الله طبسی نقل کند، باید طبقه سنی و ارتباط علمی با ایشان را دارا باشد.

در سند خطبه البیان آمده: «حدثنا فلان عن فلان عن فلان…» اما این افراد، عمدتاً مجهول‌اند و سابقه‌ای در منابع رجال ندارند. از جمله، در این سند از عبدالله بن مسعود نام برده شده که به‌نقل از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام می‌گوید حضرت این خطبه را پس از جنگ جمل ایراد کرد. این در حالی است که جنگ جمل در سال ۳۶ هجری اتفاق افتاده و عبدالله بن مسعود در سال ۳۲ هجری از دنیا رفته است؛ پس اصلاً نمی‌توانسته دوران خلافت امیرالمؤمنین را درک کند، چه برسد به نقل مستقیم از ایشان پس از جنگ جمل. این ایراد سندی نشان می‌دهد که نه‌تنها نقل جعلی است، بلکه جعل سند به‌صورت ناشیانه صورت گرفته است.

از نظر محتوایی نیز خطبه البیان اشکالات جدی دارد. عباراتی که در آن آمده، مثل «أنا سمسام»، «أنا کیوان الکیهان»، «أنا فلان و بهمان»، بیشتر شبیه به الهامات یا سروده‌های صوفیانه است تا احادیث معتبر شیعی. به نظر می‌رسد نویسنده یا ناقل آن در حالتی عرفانی و ذوقی این عبارت‌ها را سروده باشد، نه براساس نقل‌های مستند حدیثی.

 بخشی از این خطبه درباره دنیای پس از ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام مطالبی دارد که به دلیل ضیق وقت، ان‌شاءالله در جلسه آینده بررسی خواهند شد.

۱۰. نظریات جهان پس از حضرت مهدی علیه‌السلام؛ تحلیل مقارن میان روایات اهل سنت و دیدگاه‌های شیعی

در بررسی وضعیت جهان پس از ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، چند نظریه وجود دارد.

نخست، نظریه رایج در میان اهل سنت است که معتقدند پس از ظهور حضرت، اسلام قدرت می‌گیرد، عدالت گسترده می‌شود و حضرت مهدی مدتی حکومت می‌کند برخی ۵۰ سال، برخی کمتر یا بیشتر ذکر کرده‌اند. پس از این مدت، حضرت مهدی از دنیا می‌رود و جهان دوباره گرفتار هرج‌ومرج می‌شود. در این بستر، برخی از اهل سنت اعتقاد دارند شخصیتی به نام قحطانی ظهور می‌کند یا افراد دیگری جایگزین می‌شوند، و در نهایت، حضرت عیسی بن مریم علیه‌السلام حکومت را در دست می‌گیرد. در این دوران، حمله یاجوج و ماجوج نیز رخ می‌دهد. عیسی علیه‌السلام با آن‌ها مبارزه می‌کند، سپس ازدواج کرده و نام همسرش را برخی از منابع ذکر کرده‌اند. در پایان، جهان به سمت خاتمه و برچیده شدن می‌رود.

این دیدگاه در منابعی همچون کتاب الفتن ابن حماد (باب ما یکون بعد المهدی، ص ۲۷۲) و کتاب العرف الوردی اثر سیوطی آمده است. عنوان کتاب العرف الوردی از دو واژه “عرف” به‌معنای رایحه و “وردی” به‌معنای گل سرخ گرفته شده، تا نشان دهد مطالب آن بلند، خوش‌بو و شریف‌اند.

اما در مقابل، نظریات شیعیان متنوع‌تر است.

  • نظریه اول: نظریه مرحوم نعمانی در کتاب الغیبه، که شباهت‌هایی با دیدگاه اهل سنت دارد و از سوی بسیاری از علما، نظریه‌ای شاذ و نادرست تلقی شده است. طبق این نظریه، حضرت مهدی ۳۰۹ سال حکومت می‌کند، سپس فوت می‌کند و بعد از ۵۰ سال هرج‌ومرج فراگیر می‌شود.
  • نظریه دوم: معتقد است که هم‌زمان با ظهور حضرت مهدی، رجعت رخ می‌دهد. مؤمنان و کفار محض، رسول خدا، امیرالمؤمنین، امام حسین و سایر معصومین رجعت می‌کنند و در دوران ظهور، حکومت مشترک و یکپارچه‌ای را شکل می‌دهند که به مدت ۷۰ سال ادامه دارد. پس از آن همه انسان‌ها فوت می‌کنند و امام نیز آخرین فردی است که از دنیا می‌رود؛ زمین به مدت ۴۰ روز “بلا حجت” باقی می‌ماند. سپس نظام هستی به هم می‌ریزد. این نظریه توسط شیخ مفید، طبرسی و برخی از علمای قرن ششم مطرح شده است؛ استاد آیت‌الله طبسی نیز از طرفداران این نظر است.
  • نظریه سوم: تأکید دارد که رجعت در هنگام ظهور حضرت مهدی رخ می‌دهد برخی تا شش ماه پیش از آن نیز احتمال وقوع رجعت را داده‌اند. پس از حکومت مشترک مهدی و رجعت‌کنندگان، فوت امام زمان رخ می‌دهد و امام حسین علیه‌السلام امر غسل، کفن و دفن را برعهده می‌گیرد. سپس حکومت میان سایر ائمه ادامه می‌یابد و چرخش حکومتی بین دوازده امام تا روز قیامت ادامه پیدا می‌کند.
  • نظریه چهارم: بنا بر آنچه مرحوم حسن بن سلیمان حلی در مختصر البصائر گفته، امام زمان پس از رجعت خود، دوباره حکومت خواهد کرد.

در میان این دیدگاه‌ها، نظریات انحرافی نیز وجود دارند، مانند ادعای جریان احمد اسماعیل که معتقد است پس از فوت حضرت مهدی، فرزندان ایشان حکومت را به‌دست می‌گیرند—تا حدی که احمد الحسن را امام سیزدهم و نوادگان او را امامان بعدی معرفی می‌کنند. این نظریه، به‌صراحت باطل و فاقد مستند دینی معتبر است.

اگر بنا باشد میان نظریات انتخابی داشته باشیم، نظریه هرج و مرج پس از فوت امام، که اهل سنت آن را مطرح کرده‌اند، مورد پذیرش شیعه نیست. خطبه البیان دقیقاً در همین راستا است و روایت می‌کند که حضرت مهدی پس از فوت، توسط حضرت عیسی در کنار قبر جدش دفن می‌شود؛ این همان نگاه اهل سنت است که در خطبه البیان منعکس شده است. به همین دلیل، خطبه البیان از نظر شیعیان خطبه‌ای قابل اعتنا نیست و اشکالات فراوانی دارد.

برای نقد مفصل این خطبه، می‌توان به منابع زیر مراجعه کرد:

  • بیان الائمه و خطبة البیان فی المیزان اثر مرحوم سید جعفر مرتضی
  • مقاله دکتر مصطفی صادقی در فصلنامه علوم حدیث، شماره ۳۳
  • کتاب تاریخ الغیبت صغری جلد ۳، صفحه ۴۹۱ اثر مرحوم سید محمد صدر

الباقی مباحث ان‌شاءالله در جلسه آینده ادامه پیدا خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *