,

سلسله نشست های نسیم انتظار جلسه دوم با موضوع آیات مهدوی

نسیم انتظار جلسه دوم بخش اول

در دومین جلسه از سلسله‌نشست‌های «نسیم انتظار»، استاد حجت‌الاسلام شهبازیان با نگاهی کلامی و تفسیری، به واکاوی مفهوم «غیب» در آیات ابتدایی سوره بقره پرداخت و آن را به عنوان بنیان معرفتی مهدویت در قرآن معرفی کرد. با بهره‌گیری از کتاب «کمال‌الدین» شیخ صدوق و بررسی دیدگاه‌های متکلمان شیعه، این جلسه تلاشی است برای فهم جایگاه ایمان به امام غایب علیه‌السلام در برابر شک‌گرایی حسی تمدن غرب، و تأکیدی دوباره بر پیوند ناگسستنی میان عقل، وحی و انتظار در منظومه اعتقادی شیعه.

صوت بخش اول از جلسه دوم نسیم انتظار با موضوع آیات مهدوی

اندیشکده مهدویت و انقلاب اسلامی آستان مقدس مسجد جمکران تقدیم می‌کند

جلسه دوم سلسله نشست های نسیم انتظار

موضوع: آیات مهدوی

سلسله مباحث روایی مهدویت بر اساس کتاب شریف کافی

معارف مهدوی بر اساس کتاب حجت حضرت آیت‌الله بهجت(ره)

استاد حجت الاسلام و المسلمین شهبازیان

دوشنبه ۱۲ خرداد

۱. جایگاه عقلانی و کلامی شیخ صدوق در پاسخ به شبهات مهدوی

در بحث آیات مهدوی، یکی از آیات مورد توجه، آیه آغازین سوره بقره است که به شکل مبنایی وارد گفتگو شد. چون تصمیم گرفته شده آغاز بررسی‌ها از سوره بقره باشد، به‌عنوان نمونه از کتاب «کمال‌الدین» تألیف مرحوم شیخ صدوق شروع می‌کنیم. این کتاب از جمله آثار تخصصی درباره حضرت مهدی (ع) است که انگیزه تألیف آن ناشی از سفرهایی بود که شیخ صدوق به شرق ایران از جمله نیشابورداشتند. در این مناطق، شبهات و تردیدهایی پیرامون وجود حضرت ولی عصر (عج) مطرح شده بود، که او را بر آن داشت پاسخ‌هایی کلامی و عقلی ارائه دهد. در ابتدا، شیخ صدوق وارد مباحث عقلانی می‌شود و دیدگاه‌های ابن قبه رازی را مطرح می‌کند. ابن قبه زیدی‌مسلک بوده ولی بعدها به شیعه امامی گرویده و از متکلمین برجسته شیعه شده است. در آن دوره، در ایران نه تنها اهل سنت بلکه زیدیه نیز تأثیرگذار بودند. به‌طوری که برخی علمای شیعه تحت تأثیر شبهات زیدی، دچار تزلزل شدند. مثلاً شیخ طوسی در مقدمۀ یکی از کتب فقهی خود احتمالاً تهذیب یا استبصار به این مسأله اشاره کرده که بعضی از فضلای شیعه به زیدی‌گری روی آوردند. حضرت آیت‌الله سبحانی در درس خارج نیز این مسئله را تأیید کرده‌اند.

از جمله مهم‌ترین شبهات زیدی‌ها، نقد مهدویت بوده که کتاب‌هایی نیز در این زمینه نوشته‌اند. شیخ صدوق برای پاسخ به این شبهات، بحث را با ابن قبه رازی آغاز می‌کند و سپس به استناد روایات اهل سنت، تلاش می‌کند مشروعیت طولانی شدن غیبت حضرت را توجیه کند. در این میان، به حدیثی از رسول خدا (ص) اشاره می‌کند مبنی بر اینکه اتفاقات امت اسلام مشابه امت بنی اسرائیل است؛ همان‌طور که حضرت موسی (ع) برای دریافت وحی، سی روز به کوه طور رفت و ده روز اضافه شد و مردم در غیبت او دچار انحراف شدند. بنابراین طولانی شدن غیبت امام، نه تنها عجیب نیست بلکه امری طبیعی در تاریخ ادیان الهی است.

۲. تفسیر آیه «الذین یؤمنون بالغیب» و ارتباط آن با امام زمان (عج)

در پاسخ به فردی که پرسید آیا آیه‌ای در قرآن درباره امام مهدی وجود دارد، شیخ صدوق به آیات ابتدایی سوره بقره استناد کرد:
«الم، ذلك الكتاب لا ريب فيه هدى للمتقين الذين يؤمنون بالغيب»
و توضیح داد که «غیب» در این آیه، اشاره به حضرت ولی عصر (عج) دارد.

در توضیح بیشتر، شیخ صدوق و برخی مفسرین این نکته را مطرح کرده‌اند که چرا در قرآن گاه از تعبیر «ذلک الکتاب» و گاه «هذا القرآن» استفاده شده. در سوره واقعه آمده که قرآن در «کتاب مکنون» قرار دارد، یعنی حقیقت قرآن در عالم بالا و در نزد خداوند است، و آنچه ما در دست داریم نازل‌شده‌ای از آن حقیقت است. بنابراین تعبیر «ذلک» اشاره به عظمت و جایگاه والای قرآن است.

همچنین در ادامه آیه آمده: «لا ریب فیه»یعنی در آن هیچ تردیدی نیست. «ریب» یکی از ابزارهای اصلی شیطان برای گمراه‌سازی انسان‌هاست.
سپس قرآن را توصیف می‌کند به عنوان هدایت‌گر برای متقین: «هدى للمتقین»
در اینجا ممکن است این سؤال ایجاد شود که اگر قرآن هدایت‌گر متقین است، پس نقش آن در هدایت عمومی انسان‌ها چیست؟ پاسخ این است که قرآن در اصل «هدى للناس» است، اما اگر کسی ایمان آورد و پذیرش قلبی نسبت به قرآن داشت، هدایت تکوینی و ویژه‌ای نیز شامل حالش می‌شود. این تفاوت میان هدایت عام و خاص، ریشه در لطف و رحمت خداوند دارد.

۳. مراتب هدایت در قرآن: از عموم مردم تا متقین

مثل آن است که معلمی در کلاس درس را برای همه آغاز کند، این تعلیمات عمومی است «هدى للناس». اگر دانش‌آموزی مرحله اول را خوب یاد بگیرد، خودش ادامه می‌دهد و در مراحل بعدی با مراجعه دوباره، بهره بیشتری می‌برد. این‌گونه معلم دست دانش‌آموز را می‌گیرد و در دوره‌های پیشرفته‌تر، مثل المپیاد یا اردوهای علمی، توانایی‌هایش را ارتقا می‌دهد. در قرآن نیز هدایت اولیه برای همه نازل شده، اما کسانی که این هدایت را می‌پذیرند، در مراحل بعدی مشمول هدایت خاص می‌شوند «هدى للمتقین»

در سوره اسراء آمده: «و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین»؛ قرآن برای همه نازل شده، اما اگر کسی اهل ایمان باشد، این هدایت برای او نقش شفابخش دارد. برعکس، اگر فرد این دارو را پس بزند، قرآن برایش اثر معکوس دارد: «و لا یزید الظالمین إلا خسارا». پس هدایت اولیه عمومی است، اما تعالی هدایت برای کسی است که آن را پذیرفته باشد. مثل بیماری که دارویی دریافت می‌کند، اگر آن را بخورد، دارو درون او تغییراتی ایجاد می‌کند. هدایت برای متقین نیز چنین است: اثرگذاری ناگزیر و درونی. کسانی که ایمان می‌آورند، مشمول برکات ویژه الهی می‌شوند: «و لو أن أهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الأرض»

۴. ارزش ایمان به غیب در ارتباط با مهدویت

نکته سوم که بعضی از مفسرین مطرح کرده‌اند، ارتباط ویژه‌ای با مهدویت دارد. شیخ صدوق در کتاب «کمال‌الدین» به این نکته توجه می‌دهد که عالم هستی دو وجه دارد: عالم شهود و عالم غیب. ایمان به عالم غیب از ایمان به محسوسات والاتر است. امروزه که حضرت ولی عصر (عج) در غیبت نسبی قرار دارد، ایمان به ایشان از لحاظ رتبه بالاتر از ایمانی است که در زمان پیامبر به‌وجود آمد. چرا؟ چون در آن دوران، افراد رسول الله را می‌دیدند، معجزات را مشاهده می‌کردند و بر اساس آن ایمان می‌آوردند. اما امروز، فرد مؤمن بدون دیدن، صرفاً با گزارش‌ها و روایات ایمان می‌آورد و این «ایمان بالغیب» است.

در آیه «هدى للمتقین»، اولین ویژگی متقین ذکر می‌شود: «الذین یؤمنون بالغیب». جالب آن‌که حتی قبل از نماز، که این‌قدر اهمیت دارد، ایمان به غیب مطرح می‌شود. نماز اگرچه مهم‌ترین ستون دین است، اما ایمان به غیب مقدمه آن است.

شیخ صدوق عبارتی بیان می‌کند که می‌فرماید: «فالإیمان بالغیب أعظم مصیبة لصاحبه، لعنه من کل عیب و ریب» یعنی ایمان به غیب، عظیم‌تر از هر مصیبتی است و صاحب آن از هر نقص و تردید دور است. کسی که امروزه به امام عصر (عج) ایمان دارد، نه از روی اجبار است، نه از روی تماشای معجزه؛ بلکه از ایمان قلبی ناشی از معرفت است. لذا چنین ایمانی بالاترین ارزش را دارد.

پیامبر اسلام نیز در روایتی فرموده‌اند: «من دعا لأخیه في ظهر الغیب، ناداه ملك من السماء: ولك مثلُه» کسی که در پنهانی برای برادر مؤمنش دعا کند، فرشته‌ای از آسمان فریاد می‌زند: دعایت را دو برابر برای تو قرار دادیم. چرا؟ چون آن دعا بی‌شائبه، بی‌ریا و کاملاً صادقانه است.

۵. جایگاه ایمان به غیب در تعالیم اهل بیت و تقابل معرفتی با تمدن غرب

حدیثی مهم از امام صادق علیه‌السلام وجود دارد که در کتاب کمال‌الدین نیامده و به‌صورت جداگانه در کتاب «الغیبه» نعمانی نقل شده است. حضرت می‌فرمایند: نزدیک‌ترین حالت بندگان به خداوند متعال، زمانی است که امامشان در میان‌شان ظاهر نیست، غائب است و آنان در آن دوران، با وجود اینکه ظاهر امام را نمی‌بینند، یقین دارند که زمین هرگز از حجت الهی خالی نمی‌شود. این یقین قلبی نسبت به وجود امام غایب، آنان را در نزدیک‌ترین موقعیت نسبت به رضایت الهی قرار می‌دهد؛ خدای متعال لحظه به لحظه از آن‌ها رضایت دارد. این همان جایگاه بلند ایمان به غیب است، جایگاهی که مخصوص متقین شمرده شده. اگر انسان بتواند خود را با عمل و باور صحیح در دایره متقین نگاه دارد و از آن خارج نشود، امیدی هست که یکی از درجات متقین را دارا باشد. ایمان به حضرت مهدی (عج) در حالت غیبت، بر اساس این روایت، مرتبه‌ای بلند از ایمان است که تأکید می‌کند مؤمن، از روی یقین نه مشاهده، حجت خدا را باور دارد.

از طرف دیگر، این باور به غیب و شناخت الهی، ریشه‌ای اساسی در سبک زندگی اسلامی دارد که در تقابل جدی با نگرش‌ها و مبانی تمدن غربی قرار گرفته است. همان‌طور که مقام معظم رهبری هم بارها تأکید کرده‌اند، تحلیل تفاوت تمدن اسلامی و غربی، ضرورتی معرفتی دارد. یکی از ستون‌های اصلی تمدن غرب، نگاه تجربی و حس‌گرایانه به شناخت است؛ افرادی چون جان لاک باور داشتند که تنها عالم واقعی، عالم محسوسات است. بر همین اساس، تشکیک در وجود خدا را مطرح کردند و معتقد بودند که اگر وجود خدا را نتوان در آزمایشگاه‌ها اثبات کرد، پس نباید به آن اعتقاد داشت. آن‌ها معرفت را منحصراً بر پایه حس قرار دادند و از این منظر، وحی را انکار کردند.

برخی اندیشمندان معاصر چون دکتر سروش نیز در برخی نظریات خود چنین زاویه‌ای را مطرح کرده‌اند و گفته‌اند: آنچه پیامبر اسلام به عنوان قرآن بیان کرده، حاصل تفکرات شخصی و تجربه‌های اجتماعی خودش بوده، نه وحی الهی. این نوع نگاه، در امتداد نظریات پوزیتیویستی و حس‌گرایانه است که در نهایت به انکار روح، خواب، رویا و حرکت غیرمادی ختم شد. شک‌گرایی مفرط این جریان، برخی را به انکار مطلق حقایق ثابت رساند و الهیات نظام غربی را نیز بر همین مبانی تنظیم کردند. به‌همین دلیل، امروز تفکراتی چون لیبرال دموکراسی و اومانیسم، حاصل همین دیدگاه هستند؛ دیدگاهی که نسبت به عالم غیب و وحی الهی موضع منفی دارد.

۶. ایمان به عالم غیب؛ رکن بنیادین مهدویت در برابر نگاه حس‌گرایانه تمدن غرب

یکی از ویژگی‌های قرآن این است که در آیات ابتدایی، هنگامی که می‌خواهد مهدویت را برای ما تبیین کند، متناسب با ماهیت حضرت مهدی علیه‌السلام که از جنس غیب است، به مسئله ایمان به عالم غیب اشاره می‌کند. متقی و مؤمن کسی است که باید به هر دو عالم عالم غیب و عالم شهادت ایمان داشته باشد. هیچ‌کس نمی‌تواند موعودباور باشد مگر اینکه عالم غیب را بپذیرد. در قرآن آمده: «عالم الغیب و الشهادة»، یعنی هم عالم محسوسات وجود دارد و هم عالم غیب. عالم محسوسات ویژه تفکر غربی است که تمامی معرفت را بر پایه تجربه و حس استوار می‌داند.

در همین زمینه، پرسشی مهم پیش می‌آید: چرا خداوند در قرآن بیش از چهل بار به بنی‌اسرائیل پرداخته است؟ چرا در روایات از پیامبر اکرم (ص) آمده که بنی‌اسرائیل را در سبک زندگی و رفتارهایشان مورد مطالعه قرار دهید؟ زیرا بنی‌اسرائیل بنیان‌های لیبرال دموکراسی و پوزیتیویسم را در خود داشتند. آنها تفکر حس‌گرایانه داشتند و باور به عالم غیب برایشان دشوار بود.

نمونه روشن این تفکر در برخورد حضرت موسی (ع) با قوم بنی‌اسرائیل دیده می‌شود، آنجا که گفتند: «لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة» یعنی اگر خدا را آشکارا نبینیم، ایمان نمی‌آوریم. این دقیقاً همان چیزی است که جان لاک می‌گوید: خدا اگر زیر میکروسکوپ دیده شود، وجود دارد؛ در غیر این صورت، نه. این نوع نگاه در آثار برخی متفکران غربی و امروزه حتی در دیدگاه‌هایی چون نظریه‌های دکتر سروش نیز مطرح شده است.

در ادامه، آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «قال الذین لا یرجون لقاءنا لولا أنزل علینا الملائکة أو نرى ربنا…» یعنی آنان می‌خواهند خدا را ببینند، فرشتگان را لمس کنند؛ به تعبیر طنزآمیز، به‌گونه‌ای که با آنان بازی کنند تا بتوانند ایمان بیاورند. این نوع نگاه مادی‌گرایانه در تمدن غربی، ریشه در تربیت شیطانی دارد که انسان را از غیب بی‌نیاز جلوه می‌دهد و تبلیغ می‌کند که معرفت فقط از راه حس ممکن است.

این دوگانه تمدنی اسلامی در برابر غربی پایه و ریشه‌اش همین است: تمدن اسلامی بر پایه ایمان به عالم غیب بنا شده و تمدن غربی، بر انکار آن. در روایات آمده که «غیب» در آیه «الذین یؤمنون بالغیب» شامل خدا، فرشتگان، وحی، معاد، رجعت و… می‌شود. مهم، مصداق خاص نیست؛ مهم این است که هر امر دور از چشم و حواس ظاهری، در حوزه عالم غیب قرار می‌گیرد. همین تفاوت، ماهیت زندگی اسلامی را از زندگی غربی جدا می‌کند.

خداوند این مسئله را برای آیندگان نیز در قرآن محفوظ داشته و تا امروز به‌ویژه از قرن چهاردهم هجری به بعد شاهد ترویج گسترده تفکر مادی و حس‌گرایی در جوامع غربی هستیم. اما اینکه دقیقاً مراد از «غیب» چیست؟ اینکه شیخ طوسی چه می‌فرماید؟ فخر رازی و آلوسی چه نقلی به شیعیان دارند؟ و چطور بعضی علمای شیعه این مفهوم «غیب» را به حضرت مهدی علیه‌السلام نسبت داده‌اند ان‌شاءالله در جلسه آینده بررسی خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *