نام کتاب : پدربزرگ و راز صندوقچه
نام نویسنده : فاطمه بختیاری
ناشر : کتاب جمکران
پدربزرگها همیشه یک عالمه قصه بلدند که برای نوههای شیرینشان تعریف میکنند. این بار پدربزرگ، قصه گرگ بدجنس را برای صدیقه تعریف میکند که دنبال حبه انگور است تا او را اسیر کند و راز صندوقچه را بفهمد، اما صدیقه وقتی متوجه میشود قصه گرگ بدجنس واقعی است و پدربزرگ راست میگوید که دیر شده است و خطر بزرگی تهدیدشان میکند، حالا صدیقه باید پدر بزرگ را نجات بدهد….
اثر جدید خانم فاطمه بختیاری داستان یک صندوقچه گمشده است که افراد زیادی در جستوجویش هستند. راز این صندوقچه را فقط پدر بزرگ میداند و از صندوقچه محافظت میکند. پدربزرگ قبل از ناپدید شدندش راز صندوقچه را به صدیقه میگوید و از او میخواهد که از صندوقچه محافظت کند. صدیقه هم به سراغ صندوقچه میرود.
برشی از کتاب: مش رمضان دوباره درِ پشت بام را قفل زد و جلوی آن چند جعبه چوبی و لحاف کهنهای گذاشت. زینب از مادرش پرسید: «ممکنه ساواکیها بیان؟» سرباز هنوز به در میکوبید. زینب دست مادرش را کشید و او را به اتاقشان برد. عکس آیتالله را از بقچه لباسش برداشت و به مادر داد. اقدس خانم سریع عکس را تا کرد و در زیر چادر قنداق خواهر زینب گذاشت. صدای بلندگو بلند شد:«در را باز کنید…در را» به در لگد زدند. بعد از چند دقیقه در چوبی مسافرخانه به شدت باز شد. گاردیها توی حیاط آمدند.
برای تهیه کتاب پدربزرگ و راز صندوقچه به سایت فروشگاهی انتشارت کتاب جمکران مراجعه کنید.
دیدگاهتان را بنویسید