جمعیت زیادی دور خانة خدا طواف می کنند. فشار جمعیت زیاد می شود. فرید به من
می گوید: پریسا! مواظب خودت باش! اگه زیر دست و پا بمونی، چیزی ازت نمیمونه.
فشار جمعیت بیشتر می شود. نگران میشوم. سعی میکنم محکم بایستم.
موج جمعیت، فرید را به جلو هل می دهد. دیگر او را نمی بینم. میترسم. ناگهان
تعادلم را از دست می دهم و روی زمین می افتم. می خواهم بلند شوم، که صورتم
محکم روی سنگهای مسجدالحرام می خورد. همه جا تاریک می شود. صدای
ناله و فریاد بلند می شود. تازه می فهمم که چند نفر دیگر هم، روی زمین افتاده اند،
و من زیر سنگینی بدن های آنها دارم له می شوم. نمی توانم نفس بکشم. قدرت
تکان خوردن ندارم. اشک از گوشة چشمانم سرازیر می شود. در دلم صاحب کعبه
را صدا می زنم.
-10%اتمام موجودیاقدس ارطایفه
توضیحات
توضیحات تکمیلی
رده سنی |
بزرگسال |
---|---|
تعداد صفحه |
116 |
ناشر | |
نویسنده | |
شابک |
9786000329365 |
نوبت چاپ |
اول |
نظرات (0)
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “به جای پدرم” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.