آیت اللّه هاشمی تحصیلات ابتدایی خود را در مکتب خانه نزد پدر و سایر بزرگان فامیل به پایان برد و در حدود سال 1340 قمری در زمان حیات آیت اللّه درچه ای به اتفاق برادرشان مرحوم آیت اللّه آقا سیّد علی اکبر برای ادامه تحصیل به اصفهان هجرت کردند. و در آن جا مشغول فراگیری علوم حوزوی شدند. پس از مدتی توقّف و ادامه تحصیل، برای گرفتن جواز سفر به نجف اشرف و ادامه تحصیلات در آن حوزه مقدّس، از اصفهان به شهر مقدّس قم آمدند.
سال 1360 قمری، زمانی که معظّم له از شهر مقدّس قم به زادگاه خویش رفتند، مردم آن سامان که در انتظار فردی جامع در امر تبلیغ و روشن گری در امور دینی و سیاسی به سر می بردند، از ایشان استقبال کردند. آن دوران که از بهترین روزهای عمر معظّم له به شمار می آید، توانست با ارشاد و هدایت مردم، تحوّلات بزرگی را در زمینه های علمی، فرهنگی و نشر معارف اسلامی ایجاد کند. و سرانجام به واسطه تقدیر الهی و عوامل دیگر، رهسپار شهرضا شدند و در آن جا به اقامه جماعت، تدریس و وعظ و خطابه پرداختند. در محرّم سال 1342 شمسی (هم زمان با آغاز نهضت و قیام امام خمینی ره) به ایجاد ارتباط با ایشان و سایر مراجع پرداختند تا بتوانند مردم را در جریان این نهضت اسلامی و هم آهنگی همه جانبه قرار دهند.
معظّم له وقتی که نامه امام خمینی ره را دریافت کردند، با ملاحظه این جمله که امام در نامه یادآور شدند: «سعی کنید عاشورای امسال به نفع اسلام تمام شود»، در دهه عاشورای آن سال طی سخنرانی های انقلابی و علمی در مجالس و محافل مختلف شهرستان شهرضا، اعتراض شدیدی را با بیانی بسیار تند به حکومت و دستگاه جبّار وقت کردند و سرانجام در روز عاشورا (هم زمان با دستگیری حضرت امام ره) دستگیر شدند و به ساواک و زندان اصفهان انتقال یافتند. و سرانجام پس از چند روز تحمّل زندان همراه با شکنجه های روحی، به وسیله یکی از صاحب منصبان وقت که علاقه ای به دودمان رسالت داشت آزاد و به شهرضا بازگشتند.
ایشان با اکثریّت قاطع آرا به نمایندگی مردم استان در مجلس خبرگان انتخاب گردیدند. فعّالیّت ایشان در طول این دوره، در جهت ترغیب و تشویق مردم نسبت به مسئله رهبری، نقش به سزایی داشته به طوری که در دوره سوم مجلس خبرگان نیز جزو منتخبان استان قرار گرفتند و توفیق خدمت به دین و مملکت را پیدا کردند.
گزیده متن
حضرت رضا علیه السلام با قدی بلند و صورتی نورانی و لباسی فاخر آمادۀ رفتن به جایی هستند. از حضرت می پرسد: «یابن رسول الله، عازم کجا هستید؟» حضرت ثامن الحجج جواب می دهند: «به دیدن سید اسماعیل هاشمی می روم.» … باخود می گوید حالا که حضرت به دیدن ایشان می روند لازم است من هم فردا صبح برسم خدمت ایشان…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.