برشی از کتاب دو رگه:
«قزاقهای روس از سرِ دروازه قوچان تا خود بست بالا را پارو کشیدند. با پریموسهای فشنگی، هرچه یخ و برف بود، روفتند. مثل وقت بارون بروا، خیابان تمیز شده بود، برق و جلا.
ردکو فقط نگاه نمیکرد؛ با اسب میرفت و میآمد. مردم اول باتعجب، بعد با شادی، دیدن قزاقها در جامه گارد، نه غارت را نگاه کردند. کسی نمیدانست علت این رُفتوروب خیابان، قبل از عید، در ماه محرم، آن هم توسط روسها برای چیست. بعد هم به فاصله دیگ را بر آن میگذاشتند. هر صد قدم، یک دیگ روی اجاق بود. هرکس گمانی داشت جز اینکه روسها بخواهند به مردم غذای نذری بدهند!»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.