برشی از کتاب سوال موموکی:
موموکی آهی کشید و برای هزاروسومین بار با خودش گفت: «کاش چشمهایم بهتر میدید و میتوانستم خدا را ببینم!» سرش را از خاک بیرون آورد و با چشمهای ضعیفش به اطراف نگاه کرد. یکی آنجا بود که گوشهای درازش را تکان میداد. موموکی پرسید: «تو خرگوشی؟ به من میگویی خدا چه شکلی است؟» خرگوش به موموکی نزدیکتر شد و گفت:«آخه من از کجا بدانم؟ من هم تا حالا خدا را ندیدهام، شاید به این خاطر که کمی تار میبینم، میخواهی برویم از آفتابپرست بپرسیم؟ او حتماً خیلی خوب میبیند که اینقدر تند و تیز شکار میکند!»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.