رد پای اشراف
اگر جامعه به دست ولی خدا و اهلبیت باشد، مال را به صورت متوازن، در جامعه پخش میکنند و نمو میدهند و مال، تابع است. ولی در دولت فجار، مال، متبوع و سالار است. وقتی اموال در دست فجار باشد، همانند یک میدان مغناطیسی، بقیه اموال را هم بلعیده و جامعه را میخشکاند.
«عبداالرحیم پیرسته انوشه»، در کتاب «رد پای اشراف» با همین نگاه به سراغ تاریخ رفته و سیری در زندگی اشراف و زرسالاران جوامع داشته است. کسانی که با قدرت و نفوذشان، با انبیای الهی و صالحان مخالفت کردند و سعی و تلاششان را بر این گذاشتند که ندای توحید از ناحیه انبیا و ائمه معصوم به گوش مردم، خصوصا مستضعفان جامعه نرسد. در مقابل، همه انبیا و ائمه، تمام تلاش خود را به کار بستند تا با سرمایه داران تبهکار، مبارزه کنند و پیام الهی و سنت پیامبر اکرم را در جامعه بر اساس عدالت به اجرا بگذارند تا ریشه فقر، تبعیض و فاصله طبقاتی را در جامعه از بین ببرند.
عنوان فصول کتاب پس از یک پیشگفتار عبارت است از: «طبقه اشراف در نظام اسلامی و مادی»، «مبارزه انبیای الهی با اشراف و متکبران»، «پیدایش سرمایه داری در حجاز»، «شروع دوران اشرافی گری بعد از پیامبر»، «سرانجام جامعه در دوره حکومت خلفای سه گانه»، «زراندوزان واقعی در تاریخ»
برشی از کتاب:
از نظر تاریخی و تجربی، بیشترین مخالفت ها و مبارزات با پیامبران الهی و انبیای راستین خدا و حتی ائمه(علیهمالسلام) را افرادی رهبری کرده اند که بی نیاز و رفاه زده بوده و روحیه اشرافیگری داشته اند؛ لذا هنگامی که پیامبری به رسالت مبعوث می شد، اولین کسانی که به مخالفت با ایشان برمی خواستند، اشراف بودند؛ زیرا موقعیت خود را در خطر می دیدند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.